انجمن علمی طراحی شهری دانشگاه تربیت مدرس با همکاری پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی، دانشگاه شیراز، شورای شهر تهران و انجمن طراحان شهری ایران برگزار میکند:
نشست علمی “به سوی کنشگری شهرسازان در عرصه عمومی”
- به نظر می آید متناسب با چالش های رو به رشد شهرهای ایران، لازم است شهرسازان فراتر از مسئولیت حرفه ای به کنشگری در عرصه عمومی روی بیاورند. هر چند ممکن است مسیر پیش رو در این زمینه هموار نباشد ولی تجربه هایی امیدوار کننده نیز وجود دارد که باید با هم بازخوانی کنیم، بیندیشیم و گفتگو کنیم. از این رو انجمن علمی طراحی شهری دانشگاه تربیت مدرس نشست هایی با این موضوع را برنامه ریزی کرده است. در نخستین نشست، تجربه شیراز سرآغاز و بهانه اندیشیدن در این زمینه است.
سخنران:
- خلیل حاجیپور (عضو هیات علمی گروه شهرسازی دانشگاه شیراز)
اعضای پانل:
- میثم بصیرت (عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه تهران)
- سید مهدی خاتمی (عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس)
- سهیلا صادق زاده (شهردار منطقه ۱۰تهران و دبیر انجمن طراحان شهری ایران)
- زهرا نژادبهرام (رئیس کمیته شهرسازی شورای شهر تهران)
- احسان رنجبر (دبیر نشست-عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس)
همراه با:
- معرفی فعالیتهای پژوهشی گروه معماری و منظر شهری پژوهشکده فرهنگ ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی در حوزه کنشگری شهری(سیامک قاضی پور-عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی)
- رونمایی از وبسایت “طراحی شهری ایرانی”(www.urbandesign.ir)
دبیر اجرایی: میر حجت سیدولیلو
زمان: ۲۴ آبان ۹۶
مکان: سالن پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری (خیابان انقلاب اسلامی-نرسیده به چهارراه ولیعصر)
حضور برای عموم آزاد و رایگان است. جهت ثبت نام نهایی و دریافت گواهی حضور نام، نامخانوادگی، ایمیل و شماره تماس خود را به آدرس tmuudf@gmail.com ارسال کرده وجهت کسب اطلاعات بیشتر از جزئیات برنامه به سایت FUPS2018.com، قسمت Event مراجعه نمایید.
سلام
با تشکر از برگزارکنندگان این نشست پیشگام و اساتید و فعالان حاضر در این گفتگو و به امید ادامه این راه.
نقدی همراه با سوال در خصوص راهی که دکتر حاجی پور طی کرده است و آن را به عنوان آینده این رشته (برنامه ریزی و طراحی شهری) متصور شده اند و از نگاهی و با توجه به قدرت نفوذ این گونه اندیشه ها (یا عمل ها)، بیم آن می رود در این گیجی و سرخوردگی کنونی حرفه و دانشگاه، این رشته به دام تورهایی یبافتد که هم اکنون نیز در آنها گیر افتاده است؛ عرض می شود.*
در این نشست چنان از کنشگری شهرسازانه صحبت شد که گویا:
۱) تاکنون شهرسازان کنشگر نبوده اند و کنشگری نکرده اند!
• انحرافی که این تلقی به ویژه در ذهن اساتید و دانشجویان جوان ایجاد می کند این است که ما در شرایط متفاوتی باید عمل کنیم و توانایی فوق طبیعی داریم که هر آنچه به زبان میآوریم (که دقیق هم نمی دایم از کجا نشات می گیرد) می توانیم در عمل محقق کنیم!
• نکته این است که ما باید ابتدا بدانیم کجای این شبکه از کنشگران و کنشگری هستیم تا بدانیم در تسلط چه قدرت هایی و نیروهایی و فرهنگی قرار گرفته ایم. بدانیم کجای کاریم (فکر نکنیم از سیاره ای دیگر آمده ایم و قبل از ماها کسی نه فکر می کرده است و نه عمل). دوم اینکه در آغاز باید یاد بگیریم چگونه از این یوغ و سلطه بیرون بیاییم که هنوز جوابی برای آن نداریم چون نمی دانیم گرفتار چه سلطه و نیروها و دانش هایی هستیم.
۲) غیر از شهرسازان، کنشگر دیگری در شهر نیست!
• تا آنجا که این توهم قدیمی را شعله ور کرد که شهرساز خداست کسی دیگر حق ورود به شهر را ندارد که با تذکر دکتر رنجبر روبرو شد.
• کارشناس باز در موقعیتی قرار گرفت که اوست که باید تصمیم بگیرد (ظاهرا رهایی از توهم عقل کل و همه چیز فهم بودن کارشناس دست از سر ما به این راحتی بر نخواهد داشت!)
• مردم فاقد آگاهی هستند (از دکتر جاجی پور) به نظر شکستی بود در دیواری که تازه پی آن ریخته شده است و این ما هستیم که باید آگاهی مردم را بالا ببریم، بهتر کنیم، و … در کل این ما باشیم که جای آنها فکر کنیم و تصمیم بگیریم برای بهتر زندگی کردن آنها (از همه اعضای پنل). فقط این نکته را باید یاداور شد که مردم آگاهی دارند، نهادها و ارگان ها و فعالیت ها و طبیعت و … در شهر نیز به همچنین ولی بر اساس دو اصل ارتباط و موقعیت! که این آمادگی را در آنها ایجاد می کند تا به آگاهی خاصی واکنش نشان دهند و آن را فرا گیرند و مورد عمل قرار دهند. همان طور که ما در قالب شهرساز این کار را داریم انجام میدهیم. ما ادامه همان صنفی هستیم که بنا بر ارتباط و موقعیت خودش در دیروز بالاترین و بهترین آگاهی را برای خود متصور بود و اکنون آن را رد می کند و باتوجه به همین دو اصل آگاهی دیگری را برای حیات خود دارد تعریف می کند.
۳) بر خلاف عنوان نشست که به زیبایی و هوشمندانه «کنشگری» را مطرح میکند در این جلسه بیشتر به «کنشگر و کنشگران» پرداخته شد و ما به عنوان یک کنشگر در برابر سایر کنشگران چون شهرداری، شورای شهر، وزارت و استانداری و … قرار داریم فارغ از اینکه در اصل و ریشه همه آنها و ما یکی هستیم! روحی در قالب همه حلول کرده که به دلیل فراموشی برخی اصول و اجازه ندان به نقد و … پررنگتر و قوی تر از همیشه در حال ظهور در تک تک ماها و نهادها و … است. امید می رفت کنشگری به سمت هدف قرار دادن این روح می پرداخت که چرا همه با هم بی مسئولیت شده ایم! منفعت شخصی را ترجیح می دهیم! بی قانونی و بی اخلاقی و بسیاری موارد دیگر که همه شمول شده است.
۴) مدد گرفتن از تئوری های افرادی چون جان فریدمن و بازتعریف آن برای تبدیل شهرساز به یک چریک اجتماعی و مبارز خیابانی و یا به طور علمی، فعال اجتماعی که باید دست به کارهایی بزند که خیال میکند دارد آگاهی مردم را بالاتر می برد و یا در محله ای که ۹۹ درصد آن خارج از کنترل ماست دلخوش باشیم که فضایی را معطر کرده ایم به چیزهایی که آموخته ایم. ( و چنان غرق غرور شویم که آن را فضای من، محله من، شهروندان من، بچه های من و … بدانیم). سوال اینجاست که اگر از رسالت این رشته آگاهیم (نه از آگاهی خودمان) نقطه ای که باید در این شبکه قرار بگیرم کجاست؟ راهی که باید طی کنیم چگونه است؟ (آنگاه که شهرسازان ما فکر می کردن قدرت توسعه شهر را دارن اسیر نهادهای نه چندان قدر قرار گرفتند. حال که ما به گذاشتن چند کتاب در یک فضای عمومی قانع شده ایم و نهادهای قدرت بیش از تصور قدر شده اند کارمان به کجا خواهد کشید؟)
و سوال اساسی از آقای حاجی پور: اگر شما به عنوان استاد هنوز فعالیت دارید و راحت می توانید در چنین نشست هایی شرکت کنید و تسلیم نشده اید و برعکس موفق بوده اید دو دلیل دارد که اولی به قوت قلب شماست که همه تهدیدها و تشویق ها را پشت سر انداختید (که جای تبریک دارد ولی همه ما شهرسازها چنین توانایی نداریم) و دوم و مهمتر اینکه شما و نهاد فاطر بیشک در این بازی قدرت خود بخشی از قدرت بوده است و به پشتوانه برخی نهادهای دیگری از قدرت توانسته است چنین مسیری را طی کند. آیا همه شهرسازان دارای همچین پشتوانه ای هستند (از تعارف و شعارهایی که قدرت واقعی مردم هستند بگذریم) که داریم آن را برای آینده این رشته تجویز می کنیم؟ و اینکه اگر شهرسازی قرار است باز با حمایت بخشی از قدرت در برابر قدرتی دیگر قرار گیرد باز این ما نیستیم که بازیچه قدرت قرار می گیریم و از آزاد اندیشیدن و رسالت این رشته دور می شویم؟ (بلایی که بر سر سازمان های مردم نهاد (سمن نه سمند!) آمده است نه در ایران که در کل جهان که وظیفه آنها کند کردن تیغه اعتراض و مطالبه گری قشر بدبخت شده نظام بالاسری و بالا نشسته ها شده است).
و نکته آخر اینکه به دلیل حس خوبی که قرار گرفتن در برابر چند سازمان به ما داده است چنان از خود بی خود شده ایم که فراموش کرده ایم (به طور ویژه در این رشته) طرف مقابل منفعت عمومی، شهرداری و استانداری و … نیست بلکه جریانی است که قدرت راه انداخته است، سرمایه آن را می چرخاند و فرهنگ و علم آن را پشتیبانی می کنند و بسیار زیرک است که به این راحتی قابل شناخت نیست و این نوع نگاه و بزرگ جلوه دادن همچین اقداماتی می تواند ما را در توهم دانایی خود گمراه کند. سوال اینجاست سرمایه ای که عزم کرده بوده دوقلو بسازد کجا رفت؟ ما آن را کشتیم و نابودش کردیم و از ریشه کندیم؟ چه بسا اکنون که ما اینجا سوت و کف می زنیم سرمایه در حال جشن گرفتن چندسالگی ده و بیست قلوهایی است که در جای دیگری از شهر آن را زایده است ( دو هکتار از باغ های شهر را به پارک تبدیل کردیم آن هزاران باغ قصردشت که نابود شده و نابود می شود را چه میتوان کرد؟)
فراموش نکنیم سرمایه وقتی زمینه تحول را در جامعه ببیند خود به آن جهت می دهد و آن را ایجاد میکند اگر روزی اعتراض های اینچنینی در شهرهای ما باب شد مشکوک باشیم که شاید این سرمایه است که ما را شورانده علیه خودش! و هم اکنون در کنار با دهنی گشاد دارد فریاد می کشد! (حادثه پلاسکو درسهای زیادی برای ما در شناخت سرمایه و قدرت و چگونگی عملکرد انها دارد).
باید انتخاب کنیم که برخورد مستقیم کنیم که در ان صورت شاید ما دیگر شهرساز نباشیم و قالبهای دیگری درامده باشیم و یا با شناخت این پدیده به کنشگری از نوع دیگری پرداخت که مقابل منفعت عمومی نه شهرداری و … که موش بزرگ و زیرکی به اسم سرمایه و قدرت ترکیب شده سیاسی-اقتصادی قرار دارد.
«این قدرت است که تعریف میکند چه چیزی به عنوان دانش و عقلانیت برشمرده شود» (Flyvbjerg,1998) به نقل از (هیلیر، ۱۳۸۸ : ۲۵۰). آنها به واسطه شم سیاسی، شهود و یا قوه تمییز، دانش خود را به قدرت تبدیل می کنند و آن را به صورتی هدفمند به نفع خیر عمومی گسترده تری به کار می برند (همان، ۲۵۹). «بیاید از این کشف مکرر که قدرت فاسد است صرف نظر کنیم و به این بیندیشیم که چه چاره ای برای این فساد می توان پیدا کرد» (Forester,199: 9) به نقل از (همان: ۱۶) تجزیه و تحلیل باید به ما کمک کند تا نیروهای پویایی روابط قدرت را درک کنیم و دریابیم که چگونه برخی از افراد/گروه ها ممکن است نفوذ و سلطه شان را در نتایج برنامه ریزی اعمال کنند (همان : ۱۹). شاید لازم باشد کتاب سایه های قدرت را نه یک بار که چندین بار بخوانیم.
پینوشت:
*خب فرصت اندک بود در جلسه برای پرسش و پاسخ! هرچند ماها ثابت کرده ایم بیش از ۲۰ دقیقه تحمل گفتگو را نداریم. و اینکه یا به دام کلی گویی در پرسش و پاسخ گرفتاریم یا به قول آقای رنجبر اهداف شخصی، پیگیر منافع شخصی، ابراز وجود شخصی و … بیشتر در سوالهایمان غالب است تا احساس تکلیف در برابر منافع عمومی و حل گرفتاریهای عمومی.
با سلام و سپاس از دقت و همت شما در نوشتن این کامنت بلند.
پاسخ بخش مهمی از متن طبیعتا مربوط به دکتر حاجی پور است.
توصیه میکنیم محتوای این کامنت را با دقت و همتی مضاعف به عنوان یک یادداشت در سایت منتشر کنید، تا شاید علمیتر و موثرتر عمل کند…
سلام و سپاس از ذکر این مطلب که به صورت یک یادداشت و خلاصه مطرح شده. من هم توصیه می کنم به صورت یک یادداشت جدی مطرح شود.