- اين متن با همكاري خانم فاطمه موسوی تدوين گرديده و تمامي تصاوير از آلبوم شخصي نگارندگان برداشت شدهاست.
آنچه بناست در این نوشته به تحقق نزدیک کنیم تسری دیدههای خود از این شهر و به صورت خاص رود دز و فضاهای حاشیه آن به ذهن خواننده بوده است. اهتمام بر آن بوده که اگر بتوانیم طعم و رنگ و بوی این نقطه از سرزمینمان را در کنار تحلیلهایی نسبتاً تخصصی و در نهایت ارائه راهکارهایی چند به خواننده منتقل نماییم. در این راستا آنچه دیدیم و شنیدیم و خود ادراک کردیم ملاک نگارشمان بوده که البته دانش قبلی در زمینه شهر و فضای شهری تا حدودی این ادراک را جهتدار و در راستای تحلیلی بر فضای شهری و عمومی و ابعاد مختلف آن قرار دادهاست. امید که این نوشته کوچک تلاشی باشد تا میراثمان را به ثروت بدل کنیم.
دزفول، پایتخت مقاومت ایران، شهر استقامت و از خودگذشتگیهاست. آنچه در ابتدای ورود به این شهر دیده میشود رود دز است. دز، رودخانهای دائمی است که از زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد، از میان شهر گذشته و به کارون میریزد. این رود در اقتصاد شمال خوزستان نقشی بسیار مهم داشته و دارد. از مسائل مهم این رود که بایست به آن پرداخت، مسئله همنشینی آن با بافت شهری و زندگی در حاشیه آن است. مشاهده رود دز و حاشیه آن سبب بروز سوالات بسیاری میشود. در حاشیه شرقی رود خیابانی کشیده شده به نام «خیابان ساحلی» که مسیری اصلی و صرفاً عبوری به موازات رود است!! درست است یا نادرست؟ وجود این مسیر در کنار رود، از جهتی کار درستی است چرا که این مسیر، برای مردمی که زندگیشان به خودرو وابسته شده و مجبور به جابجایی برای گذران زندگیاند، فرصتی را فراهم میآورد که ناخواسته لحظاتی را در کنار رود بگذرانند و حظ بصری از این آب زلال برند. اما از جهتی دیگر کار نادرستی بوده چرا که موجب ایجاد انقطاع میان بافت شهر و لبه رود گشته و دسترسی آسان و ایمن مردم را به حاشیه رود نادیده گرفتهاست. علاوه بر این رود دز گاه طغیان میکند و موجب آبگرفتگی معابر پیرامونش میشود. سوال این است که آیا تمهیداتی برای روزهای خروشان دز درنظر گرفتهاند؟!
از درستی یا نادرستی وجود این مسیرکه صرف نظر کنیم، صرفاً عبوری بودن آن خود مساله ایست! در عوض تصور کنید در هوای دلانگیز صبح یک روز ابری در مسیری پیاده و سرسبز در حاشیه رودخانه دز در حال قدم زدن هستید و وزش نسیمی خنک، لبخند را بر چهره شما مینشاند، حال چشمانتان را به واقعیت بگشایید!!
باید این واقعیت را پذیرفت که این روزها ما آدمها در زندگیمان با پیچیدگیهای بسیاری روبرو هستیم به همین دلیل نیازمند فضاهایی هستیم که حضور در آنها از دغدغههایمان بکاهد، اندکی از سرعت زندگی شتابانمان کم کند و کمکمان کند تا دقایقی را در «لحظه» زندگی کنیم. فضاهایی که ما را به آغوش طبیعت ببرد، ماجرای زندگی جمعی را برایمان یادآور شود و ما را در برقراری ارتباط با دیگران یاری دهد تا با آنها بگوییم، بخندیم، بازی کنیم و خاطره بسازیم. اینجا است که رود دز و حاشیه آن به عنوان مکانی با پتانسیل بالا در پاسخگویی به نیازهای فوق مطرح میشود. چرا که حاشیه رودهای دائمی، فضاهای شهری ممتدی هستند که از دل شهر گذر میکنند و در تصویر ذهنی اکثر شهروندان، سرزندگی و شادابی را میسازند. این سرزندگی معمولا مقارن با تنوع فضایی و رفتاری فضای حاشیهها است و همین امر شهروندان را به حضور در این فضاها دعوت میکند.
در حاشیه شرقی رود به جز مسیری عبوری که به پتانسیلهای رود بی توجه بوده و پیش از این ذکر آن رفت، به صورت پراکنده آلاچیق و کاربریهای تفریحی وجود دارد. واضح است که باید بیش از اینها به این رود و حاشیه ارزشمند آن به عنوان فضای شهری بها داده شود.
بر رود دز 5 پل ساخته شده است. پل عنصری ارتباط دهنده و وصلکننده و هم، منظرگاهی است به رود و اطراف آن، که میتوان زمانی طولانی روی آن ایستاد و به تماشا مشغول شد. قدیمیترین و باارزشترین پل رود دز، پل ساسانی است، تنها پلی که به استفاده پیاده اختصاص دادهشده است. در مورد آن داستانهای زیادی وجود دارد اما آیا مردمی که هر روز از کنار آن میگذرند هم از این داستانها و گذشته باشکوه آن آگاهاند؟ چراکه آگاهی نسبت به تاریخ، اهمیت و ارزشمندی آن، مسلماً در نگاه مردم و حس تعلقشان به آن موثر است. سوال پیش میآید که چگونه میتوانیم این پل را به مکانی سرزنده تبدیل کنیم تا مردم بیایند و تاریخشان را ببینند؟ پاسخ به این سوال ضرورت دارد. باید وقت گذاشت، اندیشه کرد و از دانش و تجارب موفق برای رسیدن به پاسخی معقول کمک گرفت و پس از رسیدن به نتیجه در جهت بهبود وضیت آن اقدام نمود. شاید کاری ساده مانند نصب دوربین برای دیدن مناظر دوردست بتواند توجه مردم را به این پل جلب کند.
در حاشیه غربی رودخانه آنچه دیده میشود فضای وسیعی است که برخلاف حاشیه شرقی طراحی شده بنظر میآید اما نکته جالب آن است که استفاده کننده کمتری نسبت به آنسوی رود دارد. شاید مردم طبیعت بکر و دست نخورده رود را بیشتر میپسندد. شاید هم ایراد از طرح است. در حقیقت در طراحی فضا تنها به نظمدهی آن اندیشیدهاند و کاربریها و فعالیتهایی را که میتواند برای مردم جذاب باشد در نظر نگرفتهاند.
موضوع دیگری که توجه را به خود جلب میکند حفرههای روی دیواره رود میباشند. این حفرهها، «کت» نام دارند. حفرههایی که مردم در جداره کندهاند تا تابستان گرم را با آسایش در آن سپری نمایند. جالب است که این حفرهها امروزه نیز کاربرد دارند و مالکان آن، با اجاره دادنشان درآمد کسب میکنند.
مشاهده بافت مسکونی اطراف رود، حاکی از محصوریت بالا، مصالح بومی و پیاده محور بودن بافت است. در درون بافت پلههایی دیده میشوند که رو به رود دارند. اما آنها در واقع آبراههایی بودند که در هنگام بارندگی آب باران از دل آنها وارد رود میشده و در حال حاضر تبدیل به پلکانهایی شدهاند برای تامین دسترسی بافت پیرامون به حاشیه رود. در قسمتی از بافت مسیری وجود دارد که از یک طرف به بافت متصل است و از طرف دیگر جدارهای ندارد، یک مسیر پیاده و جذاب که یک طرف آن به طور کامل برای تماشای رود در اختیار بیننده قرار دارد، این یعنی چقدر به همراهی با آب مشتاق بوده و تمایل داشتهاند وقتی پیاده راه می روند رود را ببینند.
اگر در بررسی زندگی در شهر زمان را مد نظر قرار دهیم، در هوای خنک عصر، مردم برای گذران لحظاتی خوش به حاشیه رود میآیند و در آنجا میتوان شاهد طیف وسیعی از فعالیتها بود: عکاسی، گپ زدن، نوشیدن چای، شکستن تخمه، بازی و سرگرمی، آب بازی، تماشای غروب خورشید و…
در اکثر شهرهایی که رودی دائمی از میان آنها عبور میکند، حاشیه رود به عنوان اصلیترین تفرجگاه شهر مطرح شدهاست. علاوه بر این مردم در چنین شهرهایی موقعیت خود را نسبت به آب در مقام مهمترین نشانه شهری میسنجند؛ نقطه عطفی در شهر که مختص همان شهر است و در ادراک عینی- ذهنی منظر آن شهر حرف اول را میزند. با توجه یه اینها و قابلیتهای بالای رود دز و تاریخ دو هزار ساله ساحل آن، لازم است با در نظرگرفتن تمامی پتانسیلهای طبیعی و تاریخی سایت، برای طراحی آن اقدام شود. به امید آنکه روزی ساحل رود دز به عنوان تجربهای موفق در طراحی حاشیه رودخانهها مطرح باشد.