این مقاله پیشتر در شماره 6 فصلنامه انجمن طراحان شهری ایران منتشر شده است.
آغاز: مساله جهانی
به نظر می آید از میان تخصص های مرتبط با شهر، طراحی شهری به دلیل نگاه توامان به کلیت شهر و جزئیات زندگی شهری و همچنین تنوع چشم انداز های تحلیلی، توانایی قابل توجهی در مواجهه با چالش های شهری معاصر را دارد. این مهم زمانی قابل دستیابی است که مفهوم و رسالت طراحی شهری در پرتو حل ” مساله شهر” فهم شود. مبتنی بر این نگاه و پیچیده شدن هر چه بیشتر زندگی شهری در همه جای دنیا و به ویژه کلانشهرهای ایران، اگر طراحی شهری و آموزش آن همجواری مفهومی با مساله شناسی شهر معاصر برقرار نکند، به تدریج این تخصص کارایی خود را از دست خواهد داد.
به نظر می آید از میان همه مفاهیم و رسالت هایی که از دهه 60 برای طراحی بر شمرده شده است، فربه کردن سه ماهیت ” جغرافیا- مبنا بودن طراحی شهری”، ” ماهیت میان رشته ای “ و ” ماهیت حفه ای” می تواند در مسیر آموزش طراحی شهری در ایران طرحی نو در اندازد.
ماهیت جغرافیا- فرهنگ مبنا
پر واضح است که هر شهر در بستر جغرافیایی – فرهنگی خود شکل می گیرد و فهم می شود. مطابق آنچه که الکساندر کاتبرت با نگاهی تیزبینانه مطرح می کند اساسا تاریخ شهر، تاریخ طراحی شهری است. به زبانی می توان گفت طراحی شهری همزاد شکل گیری شهر است و شاید در تبیینی جدید از طراحی شهری بتوان آن را ” فرهنگ ساختن شهر” دانست. در این مسیر طراحی شهری در هر قسمت از دنیا می تواند ماهیتی متفاوت و بی تا پیدا کند.
با وجود گنجینه غنی از تجربه شهری و فرهنگ دیرپا و پویای شکل گیری شهر در ایران، آموزش طراحی شهری در ایران کوچک ترین ارتباط با این بستر را برقرار می کند. از این منظر، یاد دهنده گان و یاد گیرندگان در مسیر آموزش طراحی شهری نیاز به یک فهم درست از تاریخ و دگرگونی تجربه شهری در ایران دارند. به ویژه شناخت تاریخ معاصر ایران چه آن را از 200 سال پیش بدانیم و چه آن را از دوره گذار 400 ساله فهم کنیم، یک نیاز ضروری است. در بیان ساده تر معلم و دانشجوی طراحی شهری “باید” درکی عمیق از مفهوم ایرانی بودن و “شهر ایرانی” داشته باشند.
این مهم با گنجاندن یک درس در سرفصل آموزشی پوشش داده نمی شود بلکه کلیت دوره آموزشی و همه درس ها لازم است رنگ ایرانی طراحی شهر را در هسته خود قرار دهند. این به معنای فاصله از تجربه جهانی و مفاهیم جهانی نیست چرا که مفهوم ایران در طول زمان و هم اکنون با مساله های جهانی پیوند خورده است و اساسا فهم ایران و طراحی شهر ایرانی بدون تبادل تجربه ای – اندیشه ای با غرب و شرق جهان امکان پذیر نیست.
ماهیت میان رشته ای
هر چه بیشتر در زمان پیش می رویم، طراحی شهر میان رشته های بیشتری قرار می گیرد. از شروع شکل گیری، طراحی شهری آکادمیک متولد دو رگه ای در میان معماری و برنامه ریزی شهری بود. به دلیل پیچیده شدن هر چه بیشتر شهرها متاثر از جریان های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و تغییرات کلان محیطی همچون پدیده تغییر اقلیم، تغییر و طراحی شهرها نیز ماهیت چندگانه ای پیدا می کند. بدین معنی که یک طراح شهر معاصر که رسالت تغییر شهر به سوی کیفیت زندگی بهتر را دارد، فراتر از قرار گرفتن در کنار دیگر تخصص ها لازم است ” ذهن میان رشته ای” داشته باشد. بدین معنی که توانایی تحلیل مساله های شهری از “چشم اندازهای چندگانه و چند رشته ای” را داشته باشد.
نگاه به آموزش طراحی شهری در ایران حکایت از آن دارد که فرسنگ ها با این ماهیت فاصله داریم. سرفصل آموزشی نحیف موجود (از نقطه نظر مفهومی)، به دنبال سیاست کلان وزارت علوم در هر چه زودتر دانش آموخته کردن دانشجویان یا به تعبیر نا آشنای جدید” کاهش رسوب دانشجویان!؟” ، به تدریج نحیف ترشده است به گونه ای که اساسا جایی برای این نگاه میان رشته ای باز نمی کند.
به نظر می آید فراتر از سرفصل لازم است معلمان طراحی شهری، تجربه گر و توسعه دهنده تفکر میان رشته ای باشند.
ماهیت حرفه ای
آیا می توان طراحی شهر را به دیگران آموخت بدون اینکه تجربه واقعی و دسته اولی در طراحی شهر و یا بخش کوچکی از آن نداشته باشیم؟
طراحی شهری در ذات خود عمل گراست و یک شاخصه متمایز کننده آن از دیگر تخصص مرتبط با شهر محصول- محور بودن آن در عین فرایند – محور بودن است. به تعبیری طراحی شهری همزمان ” تفسیر و تغییر شهر” را با خود حمل می کند. قدرتی که هیچکدام از رشته هایی -که طراحی شهری در میان آنها قرار می گیرد- ندارند. با رجوع به ماهیت جغرافیا-فرهنگ مبنای طراحی شهری، طبیعتا عمل طراحی شهری در هر سرزمینی متاثر از شیوه زیست و نگاه مردم به شهر، ساختار مدیریتی، الزامات قانونی-حقوقی، تعامل مردم با قدرت و … نیز خاص خواهد بود.
در سال های اخیر تلاش شده است این موضوع با افزودن درسی با عنوان ” مباحث اجرایی در طراحی شهری” به دروس اختیاری بخشی از این خلا پوشش داده شود. به نظر می آید نه تنها این درس باید جزو دروس الزامی باشد، بلکه لازم است دروس دیگر به ویژه کارگاه های طراحی شهری نیز تا جایی که ممکن است با آنچه که در عمل طراحی شهری می گذرد خود را هماهنگ کنند. قاعدتا معلمان طراحی شهری خود باید چنین تجربه ای در هسته پروژه های حرفه ای، نه از دور، داشته باشند تا بتوانند شیوه آموزش خود را با نگاه به عمل طراحی شهری دگرگون کنند.
شیوه تلفیق دستاوردهای حرفه ای با آموزش طراحی شهری موضوع مهمی است که در این نوشتار نمی گنجد و لی کلید آن را در موضوع “خلاقیت” می توان جستجو کرد.
انجام: مساله شهر ایرانی
سه حوزه کلیدی فوق می تواند افق های جدیدی در آموزش طراحی شهری به ویژه در ایران را بگشاید. به نظر می آید آمیختگی و هم افزایی سه حوزه فوق را می توان زیر چتر مفهومی ” مساله شهر ایرانی” به خوبی جستجو کرد.
– به نظر می آید شهر ایرانی بیش از هر جای دنیا ماهیت فرهنگی خاص دارد و زمینه های بخش مهمی از مساله های شهر ایرانی را می توان در بنیان های فرهنگ شهری جستجو کرد. لذا آموزش طراحی شهری در ایران بیش از پیش می تواند ماهیتی فرهنگی داشته باشد.
– به نظر می آید به دنبال پیچیده تر شدن زندگی شهری در ایران و تجمیع مساله هایی همچون فقر و بی عدالتی، خودرو محوری، آلودگی و تغییرات اقلیمی و در مجموع زوال کیفیت زندگی شهری، حل مساله های شهری نیاز به مشارکت تخصص های مختلف در یک شبکه فکری منسجم و کارا دارد. لذا طراحی شهری که در نوک پیکان تغییر شهر قرار دارد، بیش از پیش باید ماهیتی میان رشته ای پیدا کند.
– به نظر می آید از طیف تخصص های مرتبط با شهر، طراحی شهری بیشترین قدرت مفهومی عمل گرایی و تغییر در شهر را دارد به شرطی که دو بنیان مفهومی فرهنگ مبنا بودن و میان رشته ای بودن را در خود تقویت کند. لذا آموزش طراحی شهری می تواند با انتقال خلاقانه واقعیت های موجود زندگی شهری و تجربه پروژه های شهری، بیش از پیش ماهیتی حرفه ای و عمل گرانه تر پیدا کند.
گام پایه در تحقق این مسیر داشتن درکی عمیق از مساله های شهر ایرانی معاصر است که صرفا در پرتو مشارکت فکری با دیگر حوزه های اندیشه ای فراهم می آید.
پی نوشت: تصویر سربرگ مربوط به نویسنده مقاله در تدریس درس روش های طراحی شهری در دانشگاه تربیت مدرس می باشد.