«تهران دیگر پایتخت نظام آلود شاهنشاهی نیست، شهری است اسلامی و مردمی. برای اینکه رفاه بیشتری در اختیار زحمتکشان شهر خود قرار دهیم، شهرداری را یاری نماییم، با پرداخت عوارض نوسازی تا پایان اردیبهشت» (اطلاعات 58/2/3) … «تهران سمبل انقلاب بزرگ اسلامی ایران است. برای زدودن آلودگیهای عصر طاغوت باید نسبت به بهسازی و پاکسازی این شهر هرچه سریعتر اقدام کند. پرداخت عوارض نوسازی تا پایان اردیبهشت امسال کمک مؤثری به این هدف میباشد» (اطلاعات 58/1/27).
آنچه در ادامه میآید بخشی از پژوهشی است که شهر تهران را در بازه زمانی اعمال اصلاحات ارضی تا ابتدای دهه 60 از چشمانداز تمنای حق به شهر نزد گروههای حاشیهای و غیرشهری مورد واکاوی قرار داده است. در اینجا بخشی از آن را که مربوط به وقایع پس از انقلاب است آوردهام. یکی از این گروهها که مطالعات کمی درباره نقش آنها در بروز انقلاب شده است، مهاجران شهریای هستند که به امید تحقق حق شهری خود به سمت شهرها سرازیر میشوند و در جریان انقلاب ایفای نقش میکنند و بعد از روی کار آمدن قدرت جدید بلافاصله در طلب تحقق حق خود از شهر برمیآیند. متن پیش رو روایت کوچکی از این مواجهه است.
بروز انقلاب اسلامي به گروههاي تهیدست و حاشیهای فرصت داد تا با استفاده از فرصت حاصل از نبود كنترل پليسي، به تسخير صدها خانه خالي و آپارتمانهاي نیمهکاره دست بزنند و آنها را بهعنوان مايملك خود سروسامان بدهند. در این لحظه تاریخی، تهران شاهد بزرگترین واقعه تصرف و تملک بود كه عمدتاً در بخش جنوبي شهر رخ داد؛ البته خانهها، هتلها و آپارتمانها در ديگر مناطق نيز تصرف شد. به دلیل تخریب مناطق حاشیهنشین و کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، بعد از دربار و ساواک، شهرداری از منفورترین دستگاههای رژیم طاغوت در نظر مردم بود. به همین دلیل نیک پی شهرداری تهران با عنوان قاتل مردم بیخانمان متهم به سوءاستفاده از مقام خود، معضلات ترافیکی، فساد مالی و نیز ویران کردن خانههای مردم که منجر به کشتن گروهی از آنان شد، اعدام شد. در دیماه 1358، حدود سي خانواده از محلات تهیدست نشين ميدان شوش و گودنشينان جنوب تهران، آپارتمانهاي نيمهساز اسلامآباد، واقع در دشت جنوب شرقي تهران را به اشغال خود درآوردند. گروههاي اسلامي راديكال نقش اصلي را در عمليات اشغال و تصرف بازي ميكردند، اين گروهها كه در آن روزها رشد زيادي داشتند تحت هدايت چهرههاي سرشناسي چون آیتالله بهشتي، شيخ محمد كروبي و حجتالاسلام هادي خسروشاهي بودند كه فعالیتهای هدایتشده دانشجويان مسلمان مسلح را در تصرف هتل ها و خانههاي لوكس، تأیید میکردند. حدود 150 هزار واحد ساختماني شامل كاخ، هتل، ويلاها و آپارتمانهاي نیمهکاره بهجای مانده بودند كه صاحبان اصلیشان يا به كشورهاي غربي گريخته بودن و يا در نقطهای از كشور مخفیشده بودند؛ اين داراییها، بعدها تحت كنترل بنياد مستضعفان قرار گرفت. در هر نقطهای زمینی وجود داشت، بهسرعت تفکیک و واگذار میشد. چون واگذاریها از طریق دستگاهها و ارگانهای مختلفی انجام میگرفت. گاهی تداخل در محدوده، متقاضی و حتی پلاک ثبتی، موجب درگیری بین متقاضیان و دستگاه واگذار کننده زمین میشد. برخلاف اشغال هتلها توسط دانشجويان، هدف اشغال خانهها توسط تهیدستان، يك مبارزه ايدئولوژيك علیه مالكيت خصوصي نبود. درحالیکه دانشجويان سعي ميكردند تصرف خانهها را گسترش دهند، تصرف كنندگان تهیدست در اقداماتشان کاملاً محتاطانه عمل ميكردند. فعاليتهاي تصرف گرانة تهیدستان، برخلاف اقدامات دانشجويان، يك عمل اعتراضي و سنجيده براي وادار كردن دولت به حل مسئله ممكن نبود، بلكه اقدامشان خود راهحلی براي مشكل بود. در این دوران به سبب تعلیق وضعيت سياسي، گروهبندیهای سياسي مختلفي به وجود آمد كه با انگیزه محبوبيت و حمايتهاي مردمي، به بسيج گروههاي تهیدست و حاشیهنشین پرداختند. در این میان حكومت براي ايجاد يك پايگاه اجتماعي قابلاعتماد، مستضعفان را بهعنوان قهرمانان مبارزه براي اسلام و انقلاب اسلامي عنوان میکرد. لفظ حاشیهنشینان شهري يا «کوخنشینان» در كلام رهبران انقلاب موقعيتي محوري به دست آورد. بارها تصريح شد كه انقلاب اسلامي، مديون زحمات اين قشر است:
«قشر زاغهنشینان، اين اهالي جنوب تهران كه ما آنها را پابرهنهها ميناميم، ولي آنها ولینعمت ما هستند… آنها بودند كه ما را بهجایی رساندند كه حال هستيم» (صحیفه امام، ج16:24).
و درجایی دیگر:
«گمان نکنید که کاخنشینها بسیار مرفه هستند؛ آنها دلهایشان لبریز از تزلزل است؛ آنها قلبهایشان آرام نیست. تزلزلى که در بین کاخنشینها هست در بین کوخنشینها نیست» (صحیفه امام، ج14: 261-264).
از این منظر، وجود گودنشينهاي معروف جنوب تهران با تصوير جمهوري اسلامي بهعنوان دولت مستضعفان ناسازگار و الحاق اين جوامع به محدوده شهرها، براي حكومت جمهوري اسلامي، امری ضروری بود. پس از واگذاریها و تصرفات بدون کنترل و هیجانی زمین و خانه، اولین نهاد رسمی واگذارکننده زمین، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بر اساس فرمان تاریخی امام در 58/1/21 یعنی درست 2 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأسیس شد تا بهعنوان اولین نهاد انقلاب، اهمیت و جایگاه زمین و مسکن را در این برهه و مقطع زمان انقلاب نشان دهد و زمام امور واگذاریها را به عهده بگیرد. امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیهای بسیج تازهای را برای مبارزه با فقر اعلام کرد. امام بهویژه مردم متمکن را به کمک برای خانهسازی برای محرومان فراخواند و از دولت خواست در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهد. امام خمینی در فرمان تأسیس بنیاد مسکن با موهبت الهی خواندن زمین برای همگام اعلام میکند:
«در رژیم منفور پهلوی مسئله مسکن یکی از مصیبتبارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود… قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم بهکلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغولهها و اتاقکهای تنگ و تاریک و خرابه هابه سر میبردند… نظام اسلامی چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد و این از حداقل حقوق هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. مشکل زمین باید حل شود و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند هیچکس در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد».
در کنار بنیاد مسکن که نهاد اصلی واگذاری زمین بود، وزارت راه و شهرسازی هم اعلام میکند در غرب تهران به مستضعفین زمین میدهیم:
«30 هزار متر از زمینهای غرب تهران به قطعات 150 تا 180 متری تقسیم شد تا برای خانهسازی در اختیار مستضعفین قرار گیرد. بهزودی زمینهای دیگری با وسعت بیشتری در اختیار مردم کمبضاعت قرار خواهد گرفت» ( اطلاعات 58/4/3).
متأثر از فضای آرمانی جامعه بعد از انقلاب که هر مشکلی حلشدنی است، دکتر رفیع مسئول دفتر طرح خرید و واگذاری خانههای خالی اعلام میکند:
«انتقال زاغهنشینها به خانههای مسکونی مناسب آغاز شده و تا شهریورماه سال آینده، گودنشینی در این شهر بهکلی از بین میرود و بهجای گودهای تاریک و نفسگیر فضای سبز و پارک ساخته میشود» (اطلاعات 58/5/27).
هرروز بر طلب حق به شهر توسط گروههای حاشیهنشین و مهاجر اضافه میشد و از آنطرف نیز حکومت نیز مجبور به محقق کردن این خواست به هر نحو ممکن بود. هزاران روستايي در میدانها بزرگ و معابر عمومي تهران مستقر شده بودند تا سهمشان را از مسكن رايگان كه روحانيونی چون آیتالله خسروشاهي و ديگران وعده آن را داده بودند، دريافت كنند. هزاران تن از تهیدستان شهري به شكل قانوني يا غيرقانوني، زمين دريافت كردند، و خانههای بادوامتری را با گل و آجر پختهشده، ساختند. شمار زيادي سكونتگاه دائمي ايجاد شد. مناطق وسيعي در اطراف «شهرري، ورامين، نظامآباد، شهرك خيام، كيان شهر، شادشهر و قرچك در جلگه جنوبي پايتخت و خاك سفيد در تهرانپارس، شاهد ساختوسازهای خودسرانه وسيعي بود. از سمت غرب، شهر تهران تا كرج و رجايي شهر و مهرشهر، كشيده شده است و با محلههاي بسيار بزرگي چون شهرك قدس احاطه شد. در عمل شهرداریها توان و اراده لازم برای اعمال سیاستها، اهداف و استانداردهای سازمانی خود را نداشتند. شهرداری در این دوره با تکیه بر فضای ایدئولوژیکی جامعه سعی در پر کردن شکاف خود با جامعه و رسیدن به اهداف حداقلی خود داشت. بهعنوانمثال به دلیل منفور بودن دستگاه شهرداری و نماد رژیم سابق مردم در دوران اول انقلاب، اغلب از پرداخت عوارض نوسازی که مهمترین منبع درآمد شهرداری است خودداری میکردند.در این حالت شهرداری برای وصول عوارض سالیانه خود، هرروز آگاهیهای متنوعی با قلمی ایدئولوژیکی و انقلابی در روزنامهها به چاپ میرساند:
«تهران دیگر پایتخت نظام آلود شاهنشاهی نیست، شهری است اسلامی و مردمی. برای اینکه رفاه بیشتری در اختیار زحمتکشان شهر خود قرار دهیم، شهرداری را یاری نماییم. با پرداخت عوارض نوسازی تا پایان اردیبهشت» (اطلاعات 58/2/3)… «تهران سمبل انقلاب بزرگ اسلامی ایران است. برای زدودن آلودگیهای عصر طاغوت باید نسبت به بهسازی و پاکسازی این شهر هرچه سریعتر اقدام کند. پرداخت عوارض نوسازی تا پایان اردیبهشت امسال کمک مؤثری به این هدف میباشد» (اطلاعات 58/1/27).
در تابستان سال58 شورای انقلاب بهمنظور حل مسئله مالکیت اراضی شهری، قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری را تصویب کرد. قانون مذکور بهمنظور آزاد کردن اراضی موات شهری، مهلت معینی را به مالکان برای عمران زمین ود داده بود. پس از 20 روز از تصویب این قانون، اصلاحیه دیگری به تصویب رسید که بهموجب آن کلیه اراضی موات در اختیار دولت قرار میگرفت. طبق آمار وزارت مسکن و شهرسازی، ظرف مدت یک سال از اجرای این قانون حدود 100 میلیون مترمربع از اراضی شهری، به خانوادههای بیسرپناه واگذار شد. در این دوران تقریباً هیچ کنترلی در تشخیص زمین ازنظر موات بودن، مناسب بودن برای توسعۀ شهری و متقاضیان و دریافتکنندگان زمین وجود نداشت واگذاری زمین به اراضی مسکونی و یا کشاورزی اطراف شهرها محدود نبود، بلکه حریم خطوط انتقال برق فشارقوی، حریم رودخانهها و… مسیلها و سرانجام بزرگراهها نیز از این واگذاری مصون نماند. در مردادماه سال 58 طرح تأمین مسکن مستضعفین تسلیم دولت میشود و آیتالله خسروشاهی اعلام میکند:
«ما خانهها و زمینها را به قیمت ارزان میخریم و آنها را ارزانتر میفروشیم» (اطلاعات 58/5/27).
پس از گذشت دو ماه خسروشاهی اعلام میکند:
«ملت نباید غصه بخورد. اگر تا 3 سال به بیخانمانها خانه ندادیم ما را بکشند! همانطور که اکنون هر فرد ایرانی دارای یک پیراهن میباشد که ارزشی ندارد، مسکن هم پس از سه سال برای تمام ملت ایرانی که صاحبخانه شدند به همین شکل خواهد شد» ( اطلاعات 58/7/23).
اما هجوم تقاضا برای واجد شرایط بودن در این طرح انقلابی به حدی است که خسروشاهی بیان میکند:
« افرادی که هفته گذشته درخواست مسکن پر کردهاند امروز برای تحویل خانه به بنیاد مسکن مراجعه میکنند و میگویند خانههای ما چی شد؟! اینها فکر میکنند که خانه مثل قوطی کبریت است که بلافاصله به آنها بدهیم، آنها توقع دارند که من خانه را از جیبم دربیاورم!» (همان)
این روند هرروز عنانگسیختهتر ادامه مییابد و ابعاد گستردهتری به خود میگیرد تا جایی که یحیوی کفیل وزارت راه و شهرسازی بیان میکند:
«در صورت فرمان امام کسانی که خانههای اضافی و تعداد زیادی واحد مسکونی دارند این واحدها به نفع مستضعفین مصادر میشود» (اطلاعات 58/11/6)
اقدامات انقلابی به رابطه مالک و مستأجر هم رسید؛ در تاریخ 58/8/7 شورای انقلاب 20% اجارهبهای واحدهای مسکونی استیجاری را تقلیل داد ( اطلاعات 58/8/7). همچنین لایحه قانونی استفاده از خانههای خالی برای اسکان فادین مسکن در تاریخ 58/10/1 برای نظم دادن به اشغال ساختمانهای خالی در سطح شهرها به تصویب رسید (اطلاعات58/10/1). اما پس از گذشت زمان و ناتوانی به پاسخگویی به این حجم مطالبات شهری که بدنه حکومت جدید نیز در برافروختن آن بیتقصیر نبود، انتقادات به این روند هرجومرج تصرفات آغاز میشود. با همان زبان ایدئولوژیک که مهاجران و حاشیهنشینان انقلابی معرفیشده بودند این بار از سوي برخي از مقامات مذهبي و بهطور علني، تصرف كنندگان بهطورقطع ضدانقلاب معرفي میشوند. حجتالاسلام خوانساري رئيس کمیته واقع در نظامآباد اعلام میکند:
« اینها فرصتطلبانی هستند كه از حسن نيت رهبري انقلاب و دولت موقت، سوءاستفاده كردند. اينان زماني اين آپارتمانها را بهطور غيرقانوني اشغال کردهاند كه مردم مبارز ما، درگير مبارزات مسلحانه براي انقلاب بودند.»
توسلی شهردار تهران نیز که حل این مسئله را خارج از توان خود میبیند به جرگه معترضین میپیوندد و با نقد صریح کسانی که به این وضع دامن زدهاند، ادامه این روند را به صلاح مردم و انقلاب نمیداند:
«تبلیغات غیرمنطقی رادیو و تلویزیون مبنی بر رسیدگی به وضع مستضعفین و نشان دادن آپارتمانهای خالی در تهران باعث جذب بیش از یکمیلیون و نیم نفر روستایی و شهرستانی به تهران شده است. (اطلاعات58/8/21) تهران نباید توسعه پیدا کند، چراکه نه امکانپذیر است و نه به مصلحت انقلاب و مردم ( اطلاعات 58/9/10). کنترل تهران امکانپذیر نیست؛ رژیم گذشته برای اینکه مصرفکننده و وابسته بنماید، کشاورزی ما را در روستاها از بین برد و بهجای آن تهران را گسترش داد. ما نباید با خانهسازی خانواده جدیدی به تهران دعوت کنیم. مشکل اینجاست که دولت موقت ما نتوانست برنامهریزی قاطعی ایجاب کند و نهادهای انقلابی برای ایجاد کار زمینها را تقسیم و در اختیار مردم گذاشتند. ادامه این کار بهعنوان اینکه خانهسازی برای مستضعفین میکنیم جمعیت تهران را به 30 میلیون نفر میرساند!» ( اطلاعات 58/12/1)
وخامت اوضاع در بطن جامعه از طرفی و رسیدن به آرامش نسبی سیاسی در چیدمان قدرت، منجر میشود که «طرح انقلابی زمین و مسکن» که بهصورت گستردهای اعلام و آغاز شده بود جای خود را به «طرح انقلابی تخلیه تهران» از مهاجرانی شهرستانی بدهد. این بار نه جذب کامل که طرد هری در دستور کار قرار میگیرد؛ در این طرح بیان میشود برای شهرستانیها برای برگشت به شهرستان ظرف 3 روز، خانه کار و بودجه تأمینی داده میشود (اطلاعات 58/12/11). بیشترین پیامد این اوضاع بر دوش شهرداری قرار گرفت؛ جایی که کمترین نقش را در به وجود آمدن آن به عهده داشت. آنهایی که به این مشکل دامن زدن عقب نشستند و شهرداری با انبوهی از معضلات شهری تنها ماند. شهرداری تهران در سال 1359 مجبور میشود تا محدوده خدماتی خود را گسترش داده، وسعت قانونی شهر تهران را با تصویب شورای عالی نظارت بر گسترش شهر تهران و شورای عالی شهرسازی و معماری به دو برابر تغییر دهد. این توسعه ناگهانی شهر و تغییر فواصل، مشکلات بسیار فراوانی برای شهرداری تهران جهت ارائه خدمات پیش آورد. با كنار رفتن راديكالهاي بخش مسكن، دولت تا حدي نظم قانوني و اداري را در اين بخش حاكم كرد. تنها گام مهم دولت دراینباره، اعلام «قانون زمين شهري» بود كه بر اساس آن شوراي انقلاب زمينهاي «موات» و سپس زمينهاي «باير» را در مناطق شهري، ملي اعلام كرد و تحت اختيار دولت قرار داد. تهیه و تصویب قانون اراضی شهری، اولین اقدام سازمانیافته و فراگیر برای تنظیم تملک و واگذاری زمین در سازمان متمرکز دولتی، و نجات شهرها از اغتشاش بعد از انقلاب اسلامی است. از این قانون، تملک اراضی شهری و واگذاری آن را در انحصاری سازمان زمین شهری (وزارت مسکن و شهرسازی) و شهرداریها قرار میداد. تهیۀ این قانون در سال 1360 و پس از اعلام خلاف شرع بودن قانون لغو مالکیت اراضی شهری شروع شد. این دوره را میتوان آغاز تفکر جدی شهرسازی ایران بعد از انقلاب دانست که البته طولی نکشید که با شروع جنگ معضلات جدیدی اضافه شد… .
- آبراهامیان،یرواند (1392). ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمدگل محمدی، نشر نی.
- آرشیو روزنامه اطلاعات
- بشیریه، حسین (1392). دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران، نشرنگاه معاصر.
- بیات، آصف (1393). جنبش تهی دستان در ایران،ت رجمه اسدالله نبوی چاشمی، نشرو پژوهش شیرازه.
- صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 14و 24.
- کامروا، محمدعلی (1388). شهرسازی معاصر ایران، نشر دانشگاه تهران.
- هوگلاند، اریک (1392). زمین و انقلاب در ایران، ترجمه فیروزه مهاجر، نشر پردیس دانش.