نوشتار پیش رو مبتنی بر یک گزاره بنیادین است: «دوچرخه یک سلاح انتقادی و دوچرخهسواری بهمثابه یک کنش رهاییبخش است». رسالت این یادداشت تلاش برای عبور از تصور ساده و خام دوچرخهسواری بهعنوان فعالیت صرف ورزشی، تفریحی و حتی حملونقلی؛ و گشودن چشماندازی متفاوت به دوچرخهسواری بهمثابه یک «کنش انتقادی بر روی زین» است که میتواند «مسئله شهری» موجود را به چالش کشیده و ترسیمکننده موقعیت جدیدی از زندگی شهری باشد.
در روزهای اخیر شاهد «به تعلیق کشیدن» نظم موجود شهرهای آمریکایی بودیم که در اغلب آنها یک عنصر کلیدی وجود داشت: دوچرخهها. دوچرخههایی که برای معترضین امکان «همگرایی و واگرایی لحظهای» در برابر قدرت پلیسی را فراهم و بهمثابه سلاحی عمل میکنند که انباشت قدرت بدنمند آنها در فضای شهری را تحکیم میسازد. امروز با نمایش جدیدی از مقاومتهای فضایی مواهه هستیم که قاب سنتی «رژه پیادهها» را دگرگون کرده و قاب جدیدی از «رژه بر روی زین» را در برابر ما قرار میدهد. «خیابان مال چه کسی است؟ مال ماست!»؛ این یکی از شعارهای معترضین آمریکایی است که به نقل از نیویورکتایمز در روزهای درگیری در مناطقی چون نیویورک، لسآنجلس، سانفرانسیسکو، شیکاگو، پرتلند و … شنیده شده است. شعاری که متعلق به جنبش اجتماعی «کریتیکال مس» است که از دهه 1990 با هدف بازپسگیری فضای خیابان از سیطره اتومبیلها شکل گرفت و تا به امروز در شهرهای مختلفی از جهان سنگرهای خود را شکل داده است.
خیابانهای شهر از نظر فنی بخشی از حوزه همگانی به شمار میآیند اما از منظر ایدئولوژیکی برای تشویق شکلهای خاصی از حرکت و محدود کردن سایر شکلها ساختهشدهاند؛ فرآیندی که سازنده نظام هژمونیکی خاصی از شیوههای جابهجایی در شهر است. آنچه جنبشهایی چون کریتیکال مس به دنبال آن هستند آزادسازی نیروی دگرگونکننده دوچرخهها برای به چالش کشیدن این فضای هژمونیک است. حضور این جنبش در اعتراضات شهری آمریکا به معنای ملحق شدن لشگر پختهای از نیروهایی است که از «استراتژیها و مقاومتهای فضایی» در معنای گفتمان دوسرتویی (1984) آن آگاه اند و دوچرخه را به عنوان «سلاح و سپر» به دیگران معرفی کردهاند.
- چشماندازهای کریتیکال مس
کریتیکال مس یک رویداد ماهانه بینالمللی است که در آن دوچرخهسواران برای تجلیل از دوچرخهسواری، نشان دادن قدرت جمعی خود و فرستادن این پیام روشن که «ما ترافیک را مسدود نمیکنیم بلکه خودمان ترافیک هستیم!»، در خیابانهای شهر دوچرخهسواری میکنند. وقتی دوچرخهسواران در یک رویداد کریتیکال مس وارد خیابان میشوند، این پیام را میرسانند که برخلاف آنچه قوانین و هنجارها میگویند، خیابانها یک حوزه عمومی هستند و باید اینچنین از آنها استفاده شود. آنها عقیده دارند که دوچرخهسواران در طراحی شهری باید در نظر گرفته شوند، و فضاهای عمومی باید متناسب با نیازهای اجتماع باشند نه اتومبیلها. در کریتیکال مس، دوچرخهسواران بهطور نمادین چیرگی فرهنگی، فنی و فضایی اتومبیل را به چالش میکشند و همزمان، قدرت نمادین دوچرخه و دوچرخهسواران را نشان میدهند. این انتقال نمادین به معنای چالش کشیدن نظم موجود خیابان است که کاملاً در سیطره اتومبیل گرایی گرفتار شده است و روابط فضایی-اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی را حول هژمونی خود تولید و بازتولید میکند. نظمی که با حضور گسترده دوچرخهسواران در فضا بهنوعی ترافیک خود را بر این نظام تحمیل میکنند و معادلات حاکم را در وضعیت تعلیق قرار میدهند. ترافیکی که یک موقعیت غیرقابل پذیرش برای رانندگان ایجاد میکند.
- از مقاومت برای بقا تا پیشروی برای فتح خیابان
درحالیکه پیادهروها بهعنوان «زون اجتماعی» و فضای خودرویی بهعنوان «زون ترافیکی» مطرح میشوند فضا برای دوچرخهسواران نادیده گرفته میشود. همانطور که گفته شد فضای خیابان را باید ذیل رژیمهای اقتصادی_سیاسی درک کرد که در آن تمرکز بر اتومبیل محوری است. در این رابطه «قدرت-فضا»، بزرگترین تهدید برای دوچرخهسواران در شهر اتومبیلهایی هستند که بیشترین قدرت را در خیابان دارند و بنابراین بیشترین حجم فضا را نیز تسخیر میکنند و بهنوعی منجر به طرد سایر شیوهای جابهجایی در فضا ازجمله دوچرخهسواران میشوند که بهعنوان اقلیتهای آسیبپذیر در تضاد با آنها حضور دارند. بااینحال در مقابل قدرت و سیطره فضایی اتومبیلها که فضا و زمان را به نفع خود بازسازماندهی میکنند، عمل رکابزنی همچون مقاومت فضایی برای بازپسگیری فضای عمومی است. فضایی که در آن دوچرخهسواران در مقابل استراتژیهای کلان خودرویی، تاکتیکهایی فری و جمعی خود را در دستور کار میدهند. همانطور که دوسرتو (1984) از اقدام ساده راه رفتن بهعنوان اقدامی از سر مقاومت یاد میکند و آن را «فرآیند تملک سیستم مکانی از سوی عابران» مینامد، دوچرخهسواری نیز بهعنوان یک عمل روزمره سعی دارد مقاومتهایی در برابر این هژمونی فضایی باشد. دوچرخهسواران سعی میکنند در مقابل این هژمونی فضایی بایستند و بهگونهای عمل رکابزنی را در جهت تحقق «حق به شهر»شان (لوفور، 1991) به کار میگیرند. فرآیندی که در قالب کنشهای اجتماعی در دهه 1970 در هلند که امروز بهعنوان پیشوای دوچرخهسواری در جهان مطرح است، سبب شد سیاستهای ملی و محلی بعد از دورانی که میزان دوچرخهسواری به دلیل سیطره اتومبیل کاهشیافته بود دوباره جایگاه قدرتمند خود را در سیاستهای این کشور بازیابد و منجر به این شود که در دهه 1990 استفاده از دوچرخه به شکل قابلتوجهی افزایش یابد و نظم خیابان به نفع آنها تغییر کند.
در شهرهایی چون تهران که میزان دوچرخهسواری در آنها پایین است و سیطره اتومبیل گرایی بر فضای خیابان بیشتر است دوچرخهسواران بهعنوان اقلیت در نظر گرفته میشوند. تجربه طردشدگی و به حاشیه رانده شدن دوچرخهسواران بهخصوص در ارتباط با رانندگان سبب نادیده گرفته شدن حق آنها به فضاهای شهری شده است. منطق راننده اتومبیل مانع از امکان صحیح به اشتراکگذاری فضای خیابان میشود، منطقی که دوچرخهسواران را قانونشکن و متجاوز به فضای خیابان تلقی میکند و بر این باور استوار است که دوچرخهسواران باید جای دیگری رکاب بزنند یا به پیادهرو بروند؛ امری که باید آن را ذیل مفهوم «هنجارهای ذهنی» شهر دستهبندی کرد که بهنوعی سازوکار ذهنی حاکم بر فضای خیابان را شرح میدهد که درنهایت شکلدهنده «فرهنگ ضد دوچرخه» خواهد شد که در آن رانندگان اتومبیل «موجه و خودی» و دوچرخهسواران «غیرموجه و غریبه» تلقی میشود که در یک رابطه مستقیم بر تصمیمگیریها، انتخابها و عمل دوچرخهسوار و بهطورکلی تجربه دوچرخهسواری آن تأثیرگذار است.
دوچرخهها بهعنوان خُرده مقاومتهایی در برابر سیطره فضایی اتومبیلها بهحساب میآیند و همزمان که بسیار آرام و دلنشیناند، میتوانند خشن و برنده باشند و بهعنوان سلاحی برای فتح دوباره شهر عمل کنند. لازمه درک این ازوکار عبور از تصور ساده و خام دوچرخهسواری بهعنوان فعالیت صرف ورزشی، تفریحی و حتی حملونقلی؛ و گشودنی چشمانداز جدیدی است که در آن دوچرخه عامل دگردیسی شهرها و زیست شهری و پدیدهای سیال و چندوجهی است که در ارتباط تنگاتنگ با ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی عمل می کند.
- de Certeau, M. (1984) The Practices of Everyday Life. Berkeley, CA: University of California Press.
- Furness, Z. (2007) Critical Mass, Urban Space and Vélomobility, Mobilities, 2:2, 299-319.
- Lefebvre, H. (1991) The Production of Space. Cambridge, MA: Blackwell.
- https://www.nytimes.com/2020/07/02/nyregion/Floyd-bike-protests-new-york.html ( منبع عکسها)