رنسانس و تجدید حیات شهری حس معوق طولانی، قابل حصول، لازم ومطلوب است که امکان درخواست راهنمایی هایی برای آغاز تلاش در جهت توصیف راه ها و روش های ارتقاء کیفیت شهر ها را فراهم می آورد(پاسکیوال ماراگال ، 2005). اگر خود عنوان «نوزايي» اندكي تدقيق گردد، بايد گفت واژه نوزايي، فارسي شده كلمه Renaissance[1] است. اين واژه در سالهاي اوليه قرن نوزدهم به فرهنگ لغات فرانسه و انگليسي راه يافت و برخلاف آنچه ممكن است به ذهن خطور كند، براي ناميدن مقطع تاريخي پس از قرون وسطي كـه از ايتاليـا آغـاز شده بود به مدت بيش از سه قرن، واژه ايتاليايي Rinascimento به كار گرفته ميشده است(Pavoni,1997:4). واژه تركيبي «نوزايي شهري» بي ترديد مفهومي از نوزايي فرهنگي ـ هنري قرون پانزده تا هجده ميلادي را نيز درخود دارد(گامبريج، 1379).
توسعه در اراضی صنعتی رها شده و باز زنده سازی بناهای موجود باید مهم تر از ساخت و ساز در نواحی و اراضی توسعه نیافته و بکر تلقی شوند. اولویت ساخت یک سیستم برنامه ریزی است که در تأمین اهداف رنسانسی شهری همگام با افراد محلی منعطف تر عمل کند. بازآفرینی شهری در کمتر از سه دهه اخیر، موضوعی است که به دلیل تحولات گستردهای که در شهرها ایجاد کرده است تحت عنوان رنسانس شهری در شهرسازی شناخته و معرفی میشود. بازآفرینی شهری مبتنی بر این نکته است که مراکزی که در شهرها به عنوان مراکز دست چندم به شمار میرفتند و کارکرد و اهمیت خود را به دلیل بیتوجهی از دست دادند با دادن نقشی تازه به آنها از طریق بهسازی، حیات جدیدی یافته و تبدیل به موتور محرک توسعه در دوران معاصر میشوند که به آن اصطلاحا بازآفرینی شهری میگویند. بدین معنا که پیشتر فضایی وجود داشته که در دوران جدید قادر به ادامه ماموریت و ایفای نقش پیشین خود نیست. در نوزايي شهري، توجه به ابعاد هنري و فرهنگي و اصالت بخشي به محلات شهري از طریق آن، به عنوان يک ابزار اساسي در کانون سياست عمومي براي تجديد حيات اقتصادي و کالبدي محلات و بافت هاي روبه زوال شهري در سال هاي آغازین قرن بیست و يکم تبديل شده است.
ايدة نوزايي شهري، مبنا قرار دادن طراحی را شرط لازم براي موفقیت برنامه هاي بازآفريني شهري مي داند و معتقد است ترويج سبک زندگي پايدار و شامل نمودن همه گروه هاي اجتماعي در شهر و فعاليت هاي آن با طراحي محيط فيزيکي در ارتباط است. با تأکيد بر اين موضوع که طراحی بايد با سرمايه گذاری بر بهداشت، آموزش، خدمات اجتماعي، امنيت جامعه و اشتال همراه باشد تا به شرط کافي براي موفقيت برنامه هاي بازآفريني بدل گردد.
ميان نظريه هاي مرمتي رايج، نوزايي شهري ازجمله نظريات متأخري است که به تأکيد بر مفاهيمي چون “پايداري”، “مشارکت مردم و حکومت محلي” و “ايجاد اختلاط اجتماعي”، شکلي نو از معاصرسازي شهري را ارائه نموده است. به سوی رنسانس شهری ‘شامل بیش از 100 توصیه و پوشش طیف بسیار متنوع از اقدامات فراگیر می باشد که عبارتند از: بازیافت زمین و ساختمان ، بهبود محیط زیست شهری ، مشارکت و مدیریت، دستیابی به برتری در رهبری و عوامل بسیار دیگر است(پاسکیوال ماراگال ، 2005). از منشور آتن (1933) تا منشور آمستردام (1975) بيش از چهار دهه طول کشيد تا کشورهاي توسعه يافته از پرداختن به تک بنا غافل شوند و به مداخله در مراکز ارزشمند قديمي و تاريخي با هدف تجديدحيات (بازآفريني) آنها بيانديشند. در اين فاصله، قانون آندره و روان بخشي مالرو(1962) در جلوگيري از تخريب بافت هاي قديمي در فرانسه، تجربة انگلستان از پنج شهر تاريخي و تعميم نتايج آن به منظور دستيابي به معيارهاي بهسازي و مرمت شهري بولونيا (ايتاليا1975) در دقيق سازي مفاهيم اين عرصة حساس تأثير اساسي داشته است. اعمال سياست ها و برنامه هاي بهسازي و بازآفريني در مراکز شهرها و بافت هاي تاريخي و قديمي به چند دهة اخير محدود نمي شود. الکساندر تامسون، در سال 1968 پيشنهاد اسکان 10 هزار نفر خانوادة کارگري را در بافت شطرنجي فشردة مرکز گلاسکو مطرح ساخت. وي معتقد بود که تراکم زياد براي احياء واحدهاي تجاري و فضاهاي عمومي و بازيابي ارزش اقتصادي املاک مرکز شهري حياتي است. طرح پيشنهادي تامسون يکي از نخستين بيانيه هاي بازآفريني و نوزايي شهري محسوب مي شود (فرخ زنوزي،1380:8).
ايدة رنسانس شهری، مبنا قرار دادن طراحي را شرط لازم براي موفقيت برنامه هاي بازآفريني شهري مي داند و معتقد است ترويج سبک زندگي پايدار و شامل نمودن همه گروه هاي اجتماعي در شهر و فعاليت هاي آن با طراحي محيط فيزيکي در ارتباط است.
با تأکيد بر اين موضوع که طراحي بايد با سرمايه گذاري بر بهداشت، آموزش، خدمات اجتماعي، امنيت جامعه و اشتغال همراه باشد تا به شرط کافي براي موفقيت برنامه هاي بازآفريني بدل گردد.در روﯾﮑﺮد ﻧﻮزاﯾﯽ وﺑﺎززﻧﺪه ﺳﺎزي ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻫﻨﺮي ،اﺣﯿﺎي اﻗﺘﺼﺎدي و ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺑﯿﺶ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ واﺻﺎﻟﺖ ﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺎي ﺷﻬﺮي ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ اﺑﺰار اﺳﺎﺳﯽ در ﮐﺎﻧﻮن ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻫﺎي ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﺮاي ﺑﺎززﻧﺪه ﺳﺎزي اﻗﺘﺼﺎدي وﮐﺎﻟﺒﺪي ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺎ وﺑﺎﻓﺖ ﻫﺎي روﺑﻪ زوال ﺷﻬﺮي ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ، ﺑﺎ ﻣﺤﻮر ﻗﺮار دادن ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ، اﺣﯿﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ وﻫﻨﺮي ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺎي ﺷﻬﺮي ﺑﺮاي ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎدي ودر ﻧﺘﯿﺠﻪ اﺣﯿﺎي ﻣﺠﺪد ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺎي ﺷﻬﺮي ، ﻣﺤﻮر ﻧﻮﺳﺎزي ﻣﺤﻠﻪ ﻫﺎي ﺷﻬﺮي ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ است به منظور موفقیت رنسانس شهری می بایست هر خیابان شهر را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین می بایست نابرابری اجتماعی و اقتصادی را بعلاوه نمودهای کالبدی تر رکود شهری نشان دهد؛ رنسانس شهری نیاز دارد که تضمین کند که ساز و کارهای سیاسی، مهارت ها و سرمایه گذاری به منظور دستیابی به نتایج در دسترس می باشند (عندلیب، 128، 1389). رنسانس شهری می بایست بر اساس اصول کیفیت طراحی ، قوت اقتصادی ، مسئولیت زیست محیطی ، حکمرانی خوب و رفاه اجتماعی ایجاد شود(پاسکیوال ماراگال ، 2005).
[1] رنسانس
منابع:
- فرخ زنوزي، عباس(1380) «ضرورت نوزايي شهري» . فصلنامة هفت شهر. سال دوم ، شمارة چهارم
- پاسکیوال ماراگال ( 2005) ، شهردار سابق بارسلونا، به سوي يك رنسانس شهري، گزارش پاياني کار گروه ويژه به مديريت لرد راجرز
- Pavoni, R. (1997). Reviving the Renaissance: The Use and Abuse of the Past in Nineteenth-Century Italian Art and Decoration, Cambridge University Press