در سه دهه اخیر هنر عمومی و ظهور آن در فضاهای شهری توجه بسیاری از متخصصان ازجمله طراحان و برنامهریزان شهری، معماران، روانشناسان، جامعهشناسان و سیاستمداران را به خود جلب کرده است. هرچند هنر عمومی بهعنوان هنر تلفیقشده با فضای عمومی شهرها که در فضاهای سبز شهری، خیابانها، ساختمانهای عمومی و مجموعههای مسکونی قرار دارد، مفهوم جدیدی نیست اما توجه به رویکرد تعاملی بودن و کنش متقابل این نوع هنر با مردم استفادهکننده از فضای شهری کمتر در نظر گرفتهشده است. «هنر شهری» بهعنوان فعالیتی تلفیقشده با فضای شهری، یک «هنر محیطی» محسوب میگردد که گونههای مختلفی از هنر عمومی را در رابطه تنگاتنگ با محیط و مردم به نمایش میگذارد و هر یک از شاخصههای این هنر در طول زمان به قسمتی از فرهنگ بصری آن محیط تبدیل خواهد شد. فضای شهری عرصهای است که در آن زندگی اجتماعی مردم به نمایش درمیآید[1]. «فرانسیس تیبالدز» عرصههای عمومی شهر را تمام بخشهای بافت شهری میداند که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند. از منظر وی عرصههای عمومی مهمترین بخش از ساختار شهرها هستند؛ جایی که بیشترین میزان از تماس و تعامل انسانها، در آن روی میدهد[2]. این عرصهها با مقیاسهای متفاوت و در پهنههای شهری گوناگون و متناسب با زمینه فرهنگی، اجتماعی و مذهبی شکل میگیرد و این تناسب، موجب هویتبخشی به آنها میشود.
پیدایش هنر عمومی
در دهه 1960 هنر عمومی در بعضی از شهرهای اروپا و آمریکای شمالی ظاهر گشت. هنر عمومی باهدف تشویق هنر و حضور آن در فضای فرهنگی و ارتقای کیفیت و ارزش مکانهای عمومی، توسط بخش عمومی مانند سازمانهای ملی و شهری و یا بخش خصوصی نظیر بنگاههای املاک و انبوهسازان ایجاد شد و گسترش یافت[3].در دهه 1980 هنر عمومی بهعنوان یک حرفه، در خدمت توسعه شهری با ترکیبی از هنرها نظیر پیکرتراشی، نقاشی، عکاسی و معماری قرار گرفت و باهدف ایجاد فضاهای شهری مطبوع و سیاستهای توسعه شهری خلاق گسترش یافت.در اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21 میلادی، هنر عمومی شکلی رسمی و حرفهای مییابد که هدف آن آفرینش تجلی خلاق و جهانی و ایجاد کنش متقابل با مخاطبان است[4]. درواقع، از این دوره بود که توجه به اثرات متقابل هنر عمومی با مخاطبان بیشازپیش موردتوجه قرار گرفت.
گونههای هنر عمومی
- نقاشی دیواری[1]: گونهای از هنر عمومی است که بر اساس تفاوت ماهیتی و نیز نوع ارتباطی که برقرار میکند به دو نوع عمده تقسیم میشود: دیوارنگاری نوشتاری و نقاشی دیواری. این هنر بر مبنای هدف هنرمند در خلق آن و صرفنظر از نوع نوشتار و نمایش آن، اشکال مختلفی به خود میگیرد. از این میان، گونهای که دیوارهای شهر را با ابزار نقاشی میپوشاند هنر نقاشی شهری[2] نامیده میشود[5].
- فرش نقاشی: این نقاشیها که اغلب بر روی کفپوشهای پیاده راهها یا پیادهروها و فضاهای عمومی کشیده میشوند نیز انواع گوناگونی دارند که گونه هنرمندانه آن اغلب نقاشی دوبعدی است که بهصورت سهبعدی درک میشود.[6]
- مجسمه: مجسمه شهری، حجمی سهبعدی و دارای فرم و بیان هنرمندانه است و جزئی از مبلمان شهری محسوب میگردد که خارج از فضای بسته قرارگرفته است. کارکرد اصلی مجسمه تزئین، هویت بخشی یا انتقال پیام به ناظران است و از مصالح متنوعی نظیر سنگ، بتن، فلز، چوب و فایبرگلاس ساخته میشود. کاربرد همگانی و دسترسی مناسب ازجمله شاخصههای فضاهای شهریاند که تأثیر مستقیمی بر شکلگیری مجسمههای شهری دارند[7]. این نوع از هنر عمومی بهعنوان ابزار مهمی جهت خاطرهانگیزی فضا مورداستفاده قرار میگیرد و نشاندهنده هویت و تشخص ویژه یک فضاست؛ ازاینرو هنر عمومی در جهت حمایت از هویت فضاهای شهری میتواند به انسانی کردن محیط کمک کرده و با تأکید بر اهمیت تاریخی آن مکان، در جلبتوجه مردم و معنا دادن به تجربه شهری آنها مؤثر واقع شود[8]. به همین علت است که هنر عمومی را عاملی برای زیباسازی و هویت دهی به فضاهای عمومی میدانند.[9]
- موزاییک(معرقکاری): این نوع از هنر عمومی به دلیل آنکه در برابر فرسایش مقاومتر از نقاشیهای دیواری هستند و همچنین هزینه و زمان بیشتری برای اجرای آنها موردنیاز است، تنها در فضاها و دیوارهایی از شهر مورداستفاده قرار میگیرند که قرار است مدت زیادی مورداستفاده عموم قرار گیرند. بنابراین برخلاف نقاشیهای دیواری که بهمرورزمان فرسوده میشوند کاشیکاریها در مدتی طولانی به دیوارهای شهری روح میبخشند.[10]
- مبلمانهای شهری: مبلمانهای شهری میتوانند به عرصهای برای بیان خلاقیت و نوآوری هنرمندان تبدیل شوند. طراحی چراغهای روشنایی، ایستگاه اتوبوس، مبلمان و نیمکتهای فضاهای شهری، جعبههای گل، باغچهها، کیوسکهای تلفن و … میتوانند در این دسته از هنر عمومی قرار گیرند. در طراحیهای جدید، این نوع مبلمانها اغلب چند عملکردی هستند.
- تبلیغات محیطی: این نوع از تبلیغات از بیلبوردهای تبلیغاتی تا بدنه اتوبوسها، تاکسیها، ایستگاههای اتوبوس، دیوارها و نیمکتها را دربرمی گیرد و بخشی از هنر عمومی است که بیشترین اطلاعات را در کمترین زمان ممکن به استفاده کنندگان فضا منتقل میکند.
ظهور هنر در فضای شهری
امروزه هنر عمومی یکی از عناصر مهم در شهرها محسوب میشود و در زمینههای مختلف و با اهداف متفاوت بروز و ظهور یافته است. فضای شهری از مهمترین حوزههای نفوذ هنر در شهرهاست که تحت عناوینی چون هنر عمومی، هنر مردمی و هنر مشارکتی خواندهشده است. این هنر گویای تاریخ و تحولات شهرهاست که دامنه آن از مجسمههای میدانها تا ساختمانهایی در مقیاس شهر را در برمیگیرد. تأثیر این هنر در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر انکارناپذیر است. شهروندان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با این پدیده درگیر میشوند و بهصورت ناخودآگاه ذهن و روان آنها تحت تأثیر آن قرار میگیرد. هنری که در فضای شهری نمود مییابد بیش از دیگر گرایشهای هنری و زیباییشناختی، تبیینکننده و نشاندهنده موقعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه در زمان خود میباشد. اقداماتی که در خلق هنر عمومی صورت میگیرد، به ایجاد تصویر ویژه و منحصربهفرد از شهر کمک میکند[11]. هنر عمومی دارای کاربردهای گوناگونی ازجمله یادآوری خاطرات، بهبود منظر شهری، کمک به اقتصاد شهری درزمینهٔ گردشگری و سرمایهگذاری، کمک به احیای فرهنگی و هنری، هویت بخشی به جامعه و پاسخگویی به سیاستهای مومی ارتقای کیفیت زندگی شهری است؛ اما تفکر و مفهوم محوری در تمامی این زمینهها این است که هنر عمومی باید برای مردم و با مردم باشد.[12]
کنش متقابل و نظریه رفتارهای تعاملی (میانکنشی)
انسانها در اثر تعامل با محیط طبیعی و بیرونی، تصویرهایی در ذهن خود میسازند که برحسب تشابهات موجود بین انواع تعاملات، در ذهن تعریف میشوند و پس از تثبیت، قابلتعمیم به موارد مشابه هستند؛ و بدین ترتیب انواع شناختها، تفکرات و رفتارها را رقم میزنند. هرگونه شناخت، تفکر و رفتار نوینی مستلزم تعاملی نوین است که کاملاً ناآگاهانه صورت میگیرد. اگر تعاملات با آگاهی و اراده صورت پذیرد، هیچ تعامل نوین (و درنتیجه شناخت، تفکر و رفتار نوینی) حاصل نمیشود. بنابراین تجربه و مشاهده، نه به مفهوم آگاهانه آن، بلکه به شکل تعاملات ناآگاهانه بر معنی سازی و شناخت مقدم است؛ و برخلاف تصور تجربهگرایان، افراد با مشاهده، تجربه و آزمون آگاهانه، شناختی نوین حاصل نمیکنند، بلکه با تعاملاتی ناآگاهانه است که برنامههایی را در مغز تثبیت میکنند. همین برنامهها هستند که شیوههای گوناگون شناخت و تفکر را تعیین میکنند[13].
هنر عمومی تعاملی (میانکنشی)
شماری از آثار هنر عمومی بهگونهای طراحی میشوند که مشارکت بینندگان را افزایش داده و موجبات تعاملات متقابل بین مردم و اثر هنری را فراهم میسازند. ازاینرو هنر تعاملی باوجود ارائه فردی اثر هنری، از مشارکت افراد دیگر بیبهره نمیماند. برعکس شکلهای سنتی هنر که در آن تعامل مخاطب تنها رویدادی ذهنی است، در هنر تعاملی، امکان جستوجو، ایجاد، همیاری و درگیر شدن با اثر هنری و کنش متقابل بین افراد و اثر هنری وجود دارد؛ عملی که بسیار فراتر از فعالیتی صرفاً ذهنی است. در ارتباط با فضا هرچه اندامهای حسی بیشتری به کار گرفته شود فضا از جذابیت بیشتری برخوردار میشود. فضاهایی که علاوه بر حس بینایی، حواس شنیداری، بویایی، لامسه، تعادل و جهتیابی را نیز تحریک میکنند تأثیر بیشتری بر انسان دارند.[14] بسیاری از اثرات هنر تعاملی اغلب با تکیهبر مواردی نظیر جنس مصالح ، رنگ، طرز قرارگیری، موقعیت مکانی، میزان باز بودن و ارتجاعی بودن آن جهت سهولت درگیری مخاطب با اثر طراحی میشوند. در اثر هنری تعاملی هم مشاهدهگر و هم اثر هنری با یکدیگر میانکنش برقرار میکنند تا یک اثر کامل و واحد ایجاد شود. اگرچه همه بینندگان تصویری یکسان از جسم تجسم نمیکنند؛ اما چون تعاملی است، هر بینندهای تفسیر خود را از اثر هنری دارد که میتواند با تفسیر بیننده دیگر متفاوت باشد.
تجربههای موفق درزمینه ی ایجاد هنر عمومی تعاملی (میانکنشی)
1.پلکان پیانویی در شهر استکهلم قرارگرفته و توسط انجمن DDB STOVKHOLM در راستای تحقق پروژه ایجاد هنرهای سرگرمکننده و لذتبخش دریکی از ایستگاههای مترو شهر ساختهشده است. تحقیقات نشان دادهاند که 66 درصد مردم، استفاده از پلکان موزیکال را به بالا رفتن از پلهبرقی ترجیح میدهند. این پروژه هم بهعنوان عنصری از هنر عمومی ایستا عمل کرده و هم بهواسطه ماهیت موزیکالش جزو هنرهای عمومی پویا به شمار میرود که بهخوبی توانسته مردم را بهسوی خود جذب نماید.
2 . آبشار تاج
این اثر در سال 2004 در پارک Millennium شیکاگو ساخته شد. این آبشار ترکیبی است از یک استخر گرانیتی سیاه و دو برج آجری شیشهای که رو به رویهم قرارگرفتهاند. برجها 15.2 متر ارتفاع دارند و از لامپهای LED برای نمایش تصاویر دیجیتال از چهره شهروندان شیکاگویی استفادهشده است. در این اثر هنرمند سعی در ترکیب نور و آب داشته که تعاملی فیزیکی بین مردم و آب به وجود آورده است. بسیاری از شهروندان به امید دیدن چهره خود در نمایشگرهای دیجیتالی آبشار به این پارک میآیند. امروزه این اثر به مکان عمومی برای بازی و جستوخیز کودکان در آب و نیز مأمنی برای دور ماندن از گرمای تابستان تبدیلشده است. این اثر نمونه بارزی از هنر تعاملی است؛ بهگونهای که موجبات سرزندگی و تعامل افراد با اثر هنری را فراهم ساخته است.[15]
با توجه به آنچه بیان شد هنر عمومی یکی از اجزای فضای شهری است که با توجه به ویژگیهای زیباییشناختی و ابعاد معنایی خود در ادراک شهروندان و البته در خاطرهانگیزی و ارتقای هویت مکان نقش به سزایی دارد. آنچه در دهههای اخیر بهعنوان هنر عمومی تعاملی مطرح گردیده است نوعی از هنر است که امکان برقراری ارتباط با مخاطب را بهصورت آزادانه و نزدیک برقرار میسازد و علاوه برافزایش حضور افراد در فضاهای شهری، به ارتقای سطح سرزندگی فضا و نشاط مردم کمک شایانی مینماید.
منابع:
[1] Graffiti
[2] Murals
[1] مخلص، فرنوش. 1393. گونه شناسی هنر در منظر شهری هند. مجله باغ نظر. شماره 30. سال 11.
[2] تیبالدز، فرانسیس. 1992. شهرسازی شهروندگرا. ترجمه محمد احمدی نژاد. تهران: نشر خاک. ص 16.
[3] Motoyama, Yui. Hanyu, kazu nori. 2014. Does public art enrich landscape? The effect of public art on visual properties and effective appraisals of landscapes .Journal of Environment. p 15.
[4] Mitrache’, Georgica. 2012. Architecture-art-public space. Procedia social and Behavioral sciences 51 . p564.
[5] ابراهیمی دهکردی، امین و انصاری، مسعود و کیوان مقدم. 1392. بررسی متقابل گونه های هنر عمومی و هنر مردمی برفضا و منظر شهری. اولین همایش بین المللی و چهارمین همایش ملی عمران شهری.
[6] همان
[7] قشقایی، رضا و حبیبی، داوود. بررسی نقش و جایگاه مجسمه های شهری در ارتقا هویت و سیمای شهر. همایش ملی عناصر زیبا سازی شهری.
[8] پامیر، سای. 2004. آفرینش مرکز شهری سرزنده: اصول طراحی شهری و بار آفرینی. ترجمه امیر شکیبا منش مصطفی بهزادفر. تهران: انتشارات دانشگاه علم و صنعت.ص 94.
[9] پورمند، حسنعلی. 1389. مجسمه سازی در فضای شهری. نشریه هنر های زیبا. شماره 44.
[10] ابراهیمی دهکردی، امین و انصاری، مسعود و کیوان مقدم. 1392. بررسی متقابل گونه های هنر عمومی و هنر مردمی برفضا و منظر شهری. اولین همایش بین المللی و چهارمین همایش ملی عمران شهری.
[11] مرادی، سلمان. 1386. هنر عمومی و تلفیق آن با فضای شهری. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.ص3.
[12] همان
[13] وحدت طلب، مسعود و محمد رامین رحیمیان. بررسی مفهوم هنر عمومی و کنش متقابل آن با مردم در فضاهای عمومی شهری.
[14] جهانشاه، پاکزاد. 1382. معیارهای کیفی سنجش فضا. مجله آبادی. شماره 43.
[15] وحدت طلب، مسعود و محمد رامین رحیمیان. بررسی مفهوم هنر عمومی و کنش متقابل آن با مردم در فضاهای عمومی شهری.