ترکیب همهٔ گرایشهایی که در تصویر شماره ۳ (نوشتار نخست) آمده است سیر تکاملی اطلاعات و ارتباطات تکنولوژیکی و درک آنها در جامعه «دیجیتالی سازی[1]» نامیده میشود. این موارد تقریباً در همهٔ سیستمهای جامعه ما ازجمله شهرها بهصورت ازهمگسیخته وجود دارد و پیامدهای شدیدی بر سیستمهای سنتیتر مانند زنجیرهٔ ارزش[2] دارد.
قطعات سازنده دیجیتالی سازی در شهر هوشمند
از طریق دیجیتالی سازی، زنجیرهٔ ارزش فیزیکی میتواند در ابعاد دیجیتالی منعکس شود به این معنی که شهروندان میتوانند بهوسیلهٔ ایجاد تعامل (بهعنوانمثال با دنبال کردن) در این زنجیرهٔ ارزشی نفوذ کرده و آن را دنبال کنند.بعلاوه اینکه، حالا این اطلاعات در این لایهٔ داه میتوانند برای بهبود زنجیره ارزش و یا ایجاد مدلهای خدماتی و کسبوکار جدید که به شرکتها اجازه میدهد تا راههای جدیدی را برای سود بردن از آن پیدا کنند، استفاده میشود. این موضوع بر بسیاری از صنایع که به چهار دسته تقسیم میشوند تأثیرگذار میباشد.
- دستهٔ اول: این امربر صنایع متمرکز اطلاعات تأثیر میگذارند مانند مراقبتهای بهداشتی، زیرا که اطلاعات میتواند بهصورت کاراتری ذخیره و آنالیز شود.
- دستهٔ دوم: بیشتر بر صنایع بدون مقیاس مانند تاکسیها تأثیر میگذارد. به دلیل اینکه آنها در اندازه محدودشدهاند و دیجیتالی سازی به آنها کمک میکند که خدمات جدیدی را برای سرمایهگذاری کردن بر روی آنها توسعه دهند.
- دسته سوم: که بر روی صنایع خرد تأثیر میگذارد مانند تدارکات، زیرا میتواند به برقراری ارتباط میان بازیگران مختلف کمک کند.
- دستهٔ چهارم: که بر بخشهای نامتوازن (نامتقارن) اطلاعاتی تأثیر میگذارد، مانند دولت (حکومت)، بهوسیلهٔ تبدیل شهروندان به مصرفکنندگان آیندهنگر و مقایسهگر باعث توانمند نمودن کاربران میشود.
بسیاری از این دستهبندیها بهطور همزمان داخل سطوح شهری وجود دارند، بنابراین دیجیتالی سازی تأثیر بسیار زیادی بر شهرها و زیرساختهای شهری دارد. اولین تأثیر شدید آن بر مدیریت هوشمند زیرساختها میباشد که به افزایش کارایی از طریق زنجیرههای ارزش بهینه میانجامد. بههرحال تغییرات و پیشرفتها افزایشی هستند. دومین تأثیر بزرگ، توسعهٔ خدمات جدید بر اساس استفاده از لایهٔ داده میباشد مانند خدمات هوشمند و مدلهای کسبوکار. این موارد نوآوریها را به وجود میآورند که قادر هستند کارایی شهر را از یکبهدو تغییر دهند یا بهعبارتدیگر شهرها را هوشمند سازند.
پیامدهای شهر هوشمند
ازآنجاکه دیجیتالی سازی و اثرات آن را در ابتدای نوشتار تعریف کردیم، حالا ما میخواهیم توضیح دهیم که چگونه دیجیتالی سازی میتواند با مفهوم شهر هوشمند ارتباط برقرار کند. یک شهر هوشمند میتواند بهواسطهٔ همان ابعادی که یک شهر سنتی دارا هست دیده شود اما با پیامدهای مختلف.
ازنقطهنظر اقتصادی شما میتوانید شهر هوشمند را بهعنوان یک اقتصاد دیجیتالی ببینید که میتواند به احیا بخشیدن و تحریک اقتصاد محلی با استفاده از فنّاوری بپردازد. ازنقطهنظر اجتماعی، شهر هوشمند راهی برای ارتباطات آنلاین و احیای زندگی اجتماعی است. اقتصاد مشارکتی[1] میتواند بهعنوان تقاطعی از ابعاد اجتماعی و اقتصادی دیده شود. بعلاوه اینکه شهرهای هوشمند میتوانند در بعد سیاسی مشارکت شهروندان را از طریق فرآیند تصمیمگیری[2] آنلاین تحریک کند. نهایتاً شهر هوشمند میتواند ازنقطهنظر فنّاورانه (فنی) به زیرساختها و خدمات شهری وابسته باشد. بعضی از مثالهای ابعاد فنّاورانه (فنی) در یک شهر هوشمند عبارتاند از ابزارهای دیجیتال برای جمعآوری قبوض، جریمهها و مالیاتها، اندازهگیری هوشمند، شناسایی نشت آب یا سیستمهای امنیتی.
چهار پیامد برای سیر تکاملی و دورهٔ گذار از شهر سنتی به شهر هوشمند وجود دارد. اولین مورد در حوزهٔ مدیریت و حکومت (دولت) هست که پیرامون زیرساختهایی است که باید دارای یک مدیریت پیچیده از زیرساختهای قدیمی با زیرساختهای جدید هوشمند انجام شود. دومین مورد اینکه وجود مدیریت لایههای خدماتی جدید موضوعات چالشبرانگیزی را در اجرا، مقررات و آئیننامهها و دیگر موارد ایجاد مینماید. سوم اینکه چالشهایی در کنترل سیستمهای اجتماعی ازنظر فنی که شامل کنترل نهادهای شهری و قوانین این سیستم میباشد. آخرین و چهارمین مورد اینکه وجود یک چالش جدید در مدیریت و کنترل لایهٔ داده و نقشی است که بهطورمعمول توسط شهرها انجامنشده است اما اکنون باید سیستمها بهروز شوند و این کار انجام گیرد.
سیر تکاملی و پیامدهای شهر هوشمند
حالا که میدانیم شهرهای هوشمند از یک دیدگاه فنی- تکنیکال برخوردار هستند بیشتر میتوانیم در چگونگی مفهوم و معماری شهرهای هوشمند که درحالتوسعه و اجرا میباشند، دقیق شویم. دو دیدگاه اصلی برای پیش رفتن در مفهوم شهر هوشمند وجود دارد، دیدگاه اول ازنظر فروشندهها است: شرکتهای سختافزار، شرکتهای زیرساخت و مدیریت دادهها و کمپانیهای تجزیهوتحلیل. شرکتهای یادشده مفهوم شهر هوشمند را در برگرفتهاند به دلیل آنکه فرصتی برای کسب درآمد از طریق فنّاوریهای جدید مییابند و افزایش خدماتی که در سطح یک شهر در حال گسترش هستند را فراهم مینمایند. بنابراین شرکتهای زیرساخت به دلیل آنکه میتوانند زیرساختهای قدیمی موجود را شناسایی و بهعنوان پایهای برای ایجاد یکلایهٔ داده جدید استفاده مینمایند در حال افزایش هستند. در این دیدگاه مشاهدهٔ کاربران از شهرهای هوشمند بهعنوان استفادهکننده بوده و اساساً بهعنوان رویکرد فشار فنآوری است. به این شکل شما راهحلهای تکنولوژیکی را قبل از تقاضای آشکار برای آنها و انتظار کاربران برای درک آنها فراهم میکنید.
دیدگاه دوم، از یک شهر یا منطقه شهری است. در این صورت شهرها باید به فروشندگان وابسته باشند و بههرحال از این دیدگاه شهر هوشمند برای خدمت کردن به شهروندان و کسبوکارهای محلی ایجادشده است. در این دیدگاه، استفادهکنندگان بهعنوان شهروندان دیدهشدهاند. بهعلاوهٔ اینکه به علت ماهیت نقش دولت، این مورد یک کشیدن تقاضا است و تکنولوژیها برای پاسخگویی به نیازهای موجود در جامعه اجراشدهاند. درحالیکه بهوضوح یک همپوشانی میان دیدگاههای گفتهشده وجود دارد، آنها وجه تمایزات مهمی نیز با یکدیگر دارند. اما سؤال اصلی اینجاست که چه کسی قادر خواهد بود که تغییر شکل را به سمت شهرهای هوشمند انجام دهد؟ بخش عمومی؟ یا بخش خصوصی؟
در این دو نوشتار به مفهوم شهرها و بخصوص شهرهای هوشمند و مکانیسمی که در روند دیجیتالسازی که امروزه شاهد آن هستیم بکار گرفته میشود، پرداختیم. همچنین توضیح دادیم که دیجیتالی سازی چیست و پیامدهای آن در شهرهای هوشمند به چه شکل خواهد بود. در نوشتار آینده به بررسی جنبههای دیگری از شهر هوشمند خواهیم پرداخت.
منابع
- Carlsson, B., & Stankiewicz, R. (1991). On the nature, function and composition of technological systems. Journal of evolutionary economics, ۱(۲), ۹۳-۱۱۸٫
- Easton, D. (1957). An approach to the analysis of political systems. World politics, ۹(۳), ۳۸۳-۴۰۰٫
- Fulmer, J. (2009). What in the world is infrastructure. PEI Infrastructure investor, ۱(۴), ۳۰-۳۲٫
- Mattheis, C. (2012). The system theory of Niklas Luhmann and the constitutionalization of the world society. Goettingen J. Int’l L., ۴, ۶۲۵٫
- Morimoto, Y., & Matsuda, J. (2004). S. Patent No. 6,789,057. Washington, DC: U.S. Patent and Trademark Office.
- Nemet, G. F. (2009). Demand-pull, technology-push, and government-led incentives for non-incremental technical change. Research Policy, ۳۸(۵), ۷۰۰-۷۰۹٫
- O’Connor, K., & Stimson, R. J. (2011). The economic role of cities: economic change and city development, Australia, 1971-1991. Australian Government Publishing Service.
- Porter’s value chain. URL http://www.ifm.eng.cam.ac.uk/researchildstools/value-chain
- Ropohl, G. (1999). Philosophy of socio-technical systems. Techné: Research in Philosophy and Technology, ۴(۳), ۱۸۶-۱۹۴٫
- Times, F. (2014). Financial Times Lexicon. Online,[Retrieved from].
- Williamson, O. E. (1998). The institutions of governance. The American Economic Review, ۸۸(۲), ۷۵-۷۹
[1] Digitalization
[2] Value Chain
[3] ICT
[4] Sharing Economy
[5] Decision Making