هر چند سال دنیا با بحران هایی مواجه میشود که شیوه های مرسوم مدیریت و سیاستگزاری توان مقابله با این بحرانها را نداشته و ناگزیر روشهای جدیدی برای گذار ابداع میگردد. سیستمهای اجتماعی و سیستمهای اکولوژیکی از جمله سیستمهای احتمالاتی هستند که به دلیل غیرقابلپیشبینی بودن رفتارهای آنها، پیچیدگی و دشواری رویارویی با نامعلومیها دوچندان میشود. یکی از رویکردهایی که در دهه اخیر توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است، رویکرد تابآوری است. سیستمهای پیچیده شهرها هم که با مسائل و مشکلات وسیعی در انواع موضوعات محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و … روبرو هستند بر جذابیت این رویکرد افزودهاند. نظریه تابآوری بینش و چشم اندازهایی را نسبت به سیستم های پیچیده اجتماعی-اکولوژیکی و مدیریت پایدار آنها بهخصوص با توجه به تغییرات اقلیمی فراهم کرده است.
مفهوم تابآوری تاریخچه ای نسبتاً طولانی در رشته های مهندسی، روانشناسی و ادبیات سوانح دارد، اما نخستین مقاله هولینگ (C.S Holling) در سال 1973 که در مورد تابآوری اکوسیستمها نگاشته شده است را به عنوان سرچشمه نظریه تابآوری نوین میشناسند؛ هولینگ از تابآوری به عنوان مفهومی برای توصیف توان اکوسیستمها به ادامه فعالیت – یا مقاومت – در برابر تغییر و نه لزوماً باقی ماندن بر وضعیت قبلی استفاده کرد .پس از آن پژوهش های مختلفی بر روی تابآوری و شاخص سازی آن صورت گرفته است.
تعاریف مختلفی برای تابآوری ارائه شده است که آن جمله میتوان به “میزانی که شهرها پیش از تغییر وضعیت در مقابل فرایندها و ساختارهای جدید تحمل میکنند” ، “شبکه ای پایدار از سیستم کالبدی و جوامع انسانی”، ” سیستمی که در برابر اختلالات، از طریق فرایندهایی که باعث کاهش یا مقابله با آسیب میشود تاب می آورد؛ و به سیستم اجازه میدهد که به این اختلالات پاسخ دهد، بهبود یابد و خود را با چنین اختلالاتی انطباق دهد” ، “توانایی جذب و انطباق و واکنش به تغییرات در سیستمهای شهری” اشاره کرد. با بازنگری در ادبیات تابآوری که ریشه در رشته های زیادی دارد، سه مفهوم اساسی تابآوری قابل استخراج است: مهندسی، اکولوژیکی و تحولی (که تابآوری تحولی گاهاً با عنوان تابآوری اجتماعی – اکولوژیکی نیز شناخته می شود. تابآوری مهندسی به توانایی سیستم در بازگشت به وضعیت پایدار پس از وقوع اختلالات اطلاق می شود. تاکید اصلی بر روی زمان بازگشت، کارآمدی، ثبات و پیشبینی پذیری، است که همگی از مفروضات اصلی طراحی مهندسی بهینه هستند. در دیدگاه تابآوری اکولوژیکال چندین حالت تعادل برای سیستم وجود دارد که اختلالات و ناپایداری ها، سیستم را به یک دامنه پایداری دیگری تبدیل میکنند. تمرکز تابآوری مهندسی بر روی حفظ کارایی عملکرد است، اما در تابآوری اکولوژیکال تمرکز بر روی عملکرد موجود است حتی اگر عملکرد سیستم دچار تغییر شود؛ اما هر دو نوع تابآوری در ایده وضعیت متعادل اشتراک نظر دارند.
در تابآوری مهندسی بازگشت به عقب و وضعیت پایدار مدنظر است و در تابآوری اکولوژیکال حرکت رو به جلو. عنوان دیگری که برای تابآوری تحولی شناخته شده است، تاب آوری اجتماعی – اکولوژیکال به این نکته اشاره میکند که مردم و طبیعت سیستمهای وابسته به یکدیگر هستند. از این منظر به جای درک تابآوری به عنوان بازگشت به وضعیت طبیعی، می توان توانایی سیستمهای پیچیده اجتماعی- اکولوژیکال در تغییر[1]، سازگاری[2] یا دگرگونی[3] در واکنش به تنش و اختلالات را مفهوم جدید تابآوری در نظر گرفت. به بیان دیگر میتوان آن را نوعی تغییرات تحولی سیستم به همپیوسته انسانی و طبیعی دانست. در سیستمهای اجتماعی – اکولوژیکی تابآوری غالباً به ” ظرفیت یک سیستم در جذب اختلالات و سازماندهی مجدد در مقابل تغییرات به نحوی که عملکرد، ساختار و هویت آن حفظ گردد” تعریف میشود. این فعالیت منجر به شکلگیری شبکه میان رشته ای از تفکر تابآوری شد. بنابراین نظریه تابآوری از یک شاخص قابل اندازه گیری و قابل توصیف به یک “شیوه تفکر” تحول یافت. در نتیجه تابآوری از یک ویژگی سیستم که میتواند مثبت یا منفی باشد به یک مفهوم هنجاری تغییر یافت. مردم میتوانند به وسیله فناری، نبوغ و آینده نگری در چرخه طبیعی مداخله کنند. همچنین میتوانند تغییرات را پیشبینی و جهت تغییرات را مدیریت کنند. برای تعریف چارچوب تابآوری تحولی میتوان از چهار بعد ثبات، دگرگونی، سازگاری و آمادگی استفاده کرد.
این چارچوب چهاربعدی تابآوری نشاندهنده این است که در مواجهه با اختلالات ملایم یا خشن، سیستمهای اجتماعی – اکولوژیکی ظرفیت یادگیری اجتماعی مدیران شهری و شهروندان (آمادگی) میتواند به افزایش احتمال مستحکم بودن ( تحمل اختلالات)، سازگار بودن (جذب اختلالات به گونه ای که سیستم از مسیر مطلوب خود خارج نشود) و دگرگونیهای مثبت (نوآوری در مسیر مطلوب) منجر گردد که در تابآوری این سیستمها اثرگذار است.
در مجموع میتوان گفت که افزایش آسیب پذیری اقتصادی، اجتماعی و فضایی در شهرها، فرسایش بیرویه منابع طبیعی، افزایش تعداد رخدادهای اکولوژیکی و فزونی یافتن عوامل تخریب محیطزیست باعث شده است که با قطعیت بتوان گفت اکنون زمان مناسبی برای پرداختن به موضوع تابآوری در برنامه ریزی شهری است. بحران های زیستی مانند بیماریهای ناشی از آب ناسالم و ضعف بهداشت، شیمیایی مانند آلودگیهای هوا ناشی از دود کارخانه ها و اتومبیلها، زباله های شیمیایی، کالبدی مانند آتشسوزی، سیل، رانش زمین، زلزله، گردباد، افزایش دما و خشکسالی، سیاسی-اجتماعی مانند خشونت های سازمان یافته سیاسی، تنش ها و تعارضات اجتماعی، خشونتهای گروهی و تروریسم از جمله بحران هایی هستند که هر سال با شدت بیشتری گریبانگیر جامعه شهری شده اند. این بحرانها میتوانند بزرگمقیاس باشند مانند زلزله هائیتی در سال 2010 که بیش از 220 هزار تلفات داشته است و زلزله کوب[4] ژاپن در سال 1995 که بالغ بر 100 میلیارد دلار خسارت وارد کرد و یا کوچکمقیاس و با تکرار فراوان باشند مانند آتش سوزیها، معضلات ترافیک و … که به صورت تجمعی تاثیرات منفی قابل ملاحظه ای بر کیفیت زندگی دارند. لذا همه این مسائل بیش از پیش این موضوع را روشن میسازد که اندیشه تابآوری با چهار بعد ثبات، سازگاری، دگرگونی و آمادگی میتواند رویکرد مناسبی برای مقابله با بحران های روزافزون جامعه شهری باشد.
[1] Change
[2] Adapt
[3] Transform
[4] Kobe
منابع:
- Alberti, M., Marzluff, J. M., Shulenberger, E., Bradley, G., Ryan, C., & Zumbrunnen, C. (2003). Integrating humans into ecology: Opportunities and challenges for studying urban ecosystems. BioScience, 53(12), 1169–1179. http://dx.doi.org/ 10.1641/0006-3568(2003)053[1169:IHIEOA]2.0.CO;2
- Adger, W., Hughes, T., Folke, C., Carpenter, S., Rockstrom, J. (2005). Social-Ecological Resilience to Coastal Disasters. Science. 309 (5737). 1036-1039. DOI: 10.1126/science.1112122.
- Cote, M., & Nightingale, A. J. (2011). Resilience thinking meets social theory: Situating social change in socio-ecological systems (SES) research. Progress in Human Geography, 36(4), 475–489. http://dx.doi.org/10.1177/ 0309132511425708
- Davoudi, S., Shaw, K., Haider, L. J., Quinlan, A. E., Peterson, G. D., Wilkinson, C., et al. (2012). Resilience: A bridging concept or a dead end? “Reframing” resilience: Challenges for planning theory and practice interacting traps: Resilience assessment of a pasture management system in Northern Afghanistan Urban resilience: What does it mean in planning practice? Resilience as a useful concept for climate change adaptation? The politics of resilience for planning: A cautionary note. Planning Theory & Practice, 13(2), 299–333. http://dx.doi. org/10.1080/14649357.2012.677124
- Davoudi, S., Brooks, E., Mehmood, A. (2013). Evolutionary Resilience and Strategies for Climate Adaptation. Planning Practice & Research, 28(3), 307-322. http://dx.doi.org/10.1080/02697459.2013.787695
- Davoudi, S., Zaucha, J., Brooks, E. (2016). Evolutionary resilience and complex lagoon systems. Integrated Environmental Assessment and Management, 12(4), 711-718. DOI: 10.1002/ieam.1823
- Desouza, K. C., & Flanery, T. H. (2013). Designing, planning, and managing resilient cities: A conceptual framework. Cities, 35, 89–99. http://dx.doi.org/10.1016/j. cities.2013.06.003
- Folke, C. (2006). Resilience: The emergence of a perspective for social–ecological systems analyses. Global Environmental Change, 16(3), 253–267. http://dx.doi. org/10.1016/j.gloenvcha.2006.04.002
- Folke, C., Carpenter, S., Elmqvist, T., Gunderson, L., Holling, C. S., & Walker, B. (2002). Resilience and sustainable development: Building adaptive capacity in a world of transformations. Ambio, 31(5), 437–440. http://www.ncbi.nlm.nih. gov/pubmed/12374053
- Godschalk, D. R. (2003). Urban hazard mitigation: Creating resilient cities. Natural Hazards Review, 4(3), 136–143. http://dx.doi.org/10.1061/(ASCE)1527- 6988(2003)4:3(136)
- Holling, C. S. (1996). Engineering resilience versus ecological resilience. In P. Schulze (Ed.), Engineering within ecological constraints. Washington, DC, USA: The National Academies Press.
- Meerow, S., & Newell, J. P. (2015). Resilience and complexity: A bibliometric review and prospects for industrial ecology. Journal of Industrial Ecology, 19(2), 236–251. http://dx.doi.org/10.1111/jiec.12252
- Pendall, R., Foster, K. A., & Cowell, M. (2010). Resilience and regions: Building understanding of the metaphor. Cambridge Journal of Regions, Economy and Society, 3, 71–84. http://dx.doi.org/10.1093/cjres/rsp028
- Walker, B., Holling, C. S., Carpenter, S. R., & Kinzig, A. (2004). Resilience, adaptability and transformability in social–eecological systems. Ecology and Society, 9(2) http://www.ecologyandsociety.org/vol9/iss2/art5/
- Walker, B., & Salt, D. (2006). Resilience thinking: Sustaining ecosystems and people in a changing world. Washington, DC, USA: Island Press.
- Wardekker, J. A., de Jong, A., Knoop, J. M., & van der Sluijs, J. P. (2010). Operationalising a resilience approach to adapting an urban delta to uncertain climate changes. Technological Forecasting and Social Change, 77(6), 987–998. http://dx.doi.org/10.1016/j.techfore.2009.11.005