زهره قلانی/ سیده نرگس السادات دهدشتی
بالکنها فضاهای مسقف در طبقات فوقانی هستند که حداقل یک طرف آن رو به فضای بیرونی دارند. گاهی بالکنها دو طرف و گاهی سه طرف باز رو به فضای مجاور دارند. بالکن از الحاقات آپارتمانها محسوب می شود که مساحت آنها (با نسبتی معین) در مساحت آپارتمان و بنا محاسبه میگردد. این تعریف یک بیان ضابطهمند از بالکن در مقررات شهری است ولیکن نقش بالکنها در طراحی شهری از این تعریف فراتر میباشد.
یان گل در کتاب شهر انسانی خود مینویسد که نگاه کردن به زندگی شهر یکی از مهمترین و محبوبترین جذابیتهای شهری است و توجه به دیدها و گزینههای نگاه کردن باید بخشی از تلاشی باشد که برای ایجاد کیفیت خوب شهری انجام میشود. خطوط دید بدون مانع نیز به اندازهی دید مطلوب اهمیت دارد. یکی از مهمترین فضاها که یاز به حفظ دید مطلوب دارند بالکنهای ساختمانها هستند تا اشخاصی که در بالکن نشستهاند بتواند بدون مانع، دید به فضای بیرون داشته باشند. نردههای فلزی و حجیم بالکنها اغلب فرصت دنبال کردن زندگی خیابان را از بین میبرد. در اینجا نقش معمار اهمیت مییابد که در هنگام طراحی جزئیات، باید به آنچه فرد میتواند از داخل ببیند توجه کرده و در عین حال از مورد تهاجم قرار گرفتن زندگی خصوصی وی از خارج جلوگیری کند. بنابراین لازم است تا او خطوط دید در حالت ایستاده، نشسته و در تراز کودک را مطالعه نماید و طبیعتاً در ترسیم مقاطع ساختمانها و خیابانها گنجانده شود.
ارتباط بصری فعال دو سویه میان مردم و ساختمانها به خصوص در طبقات همکف و در فضای عمومی مقابل ساختمانها برای تجربه فرصتهای ارتباطی برای همه افراد در داخل و خارج اهمیت دارد. در حقیقت بالکن یک ترفند بصری جهت منحصر نمودن نمای بیرونی ساختمانها از فضای بیرونی نیز محسوب میشود. این موضوع یک اصل ساده ولی بسیار مهم در طراحی شهری است که در شهرسازی کنونی کمتر به آن پرداخته میشود. متاسفانه در جریان زندگی مدرن در کشور ما بالکنها، ایوانها که از عناصر مهم معماری بودند به مرور کمرنگ شده و همه چیز در چنگ جریان منافع اقتصادی و سود بیشتر از ساخت و ساز اسیر شد. تفکر حداکثر استفاده از تمامی بخشهای زمین مورد ساخت به چنان هدفی تبدیل شد که بالکن به یک فضای بسیار کوچک و صرفاً برای قرار دادن بخشهای تاسیساتی خانهها تبدیل گردید. در دوران پهلوی بالکن که نمادی از معماری شاهانه در قصرها و کاخ ها محسوب میشد به نماهای شهری وارد شد. در این دوره معماران به ارزش استفاده از این عنصر هویتمند آگاه بوده و از آن به نحو احسن استفاده میکردند که هنوز هم در بخشهای مختلف شهر تهران آثاری از این عناصر به چشم می خورد.
در کشورهای اروپایی جریان استفاده از این عناصر جهت ارتقاء کیفیات بصری و ارتباط بصری میان فضای داخل و خارج ادامه دارد و چه بسا تمایل استفاده از این عنصر بخصوص در مراکز تاریخی شهرها رو به افزایش است که البته میبایست در تمامی نمونههای ساخت و ساز در بخشهای مختلف شهر به آن توجه شود. یکی از نمونههای موفق در این زمینه کشور گرجستان میباشد، کشوری که میان آسیا و اروپا واقع شده و دارای ویژگیهای قابل توجهی در فرهنگ، هنر، معماری، تاریخ و طبیعت است. یکی از این ویژگیهای منحصر به فرد این کشور، معماری خاص آن است. معماریای که نشاندهنده تاریخ پر فراز و نشیب این کشور است: سبکهای مختلف قرون وسطی(گوتیک)، نئوکلاسیک، استالینیست و معماری مدرنیستی و بعد از آن.
تفلیس، پایتخت و بزرگترین شهر گرجستان است که هستهی اولیه این شهر به قرن پنجم میلادی باز میگردد که در قرن ۱۹ مورد بازسازی قرار گرفته و خیابانهای آن سنگفرش شده است. خیابانها و کوچههای شهر قدیم تفلیس پیچ و خم قرون وسطایی خود را حفظ کرده است. این بخش از شهر دارای معماری ویژهای است که در آن بالکنها به عنوان بخش جداییناپذیر هویت خانههای مسکونی این منطقه به شمار میرود. خانهها و بالکنها بدون حضور یکدیگر معنا نخواهد داشت و در هر جای از این بافت در انتظار نمایان شدن الگوی زیبایی از این بالکنها هستید. به واسطه این عناصر ارتباط بصری میان فضای داخل و خارج، در تراز خطوط دید از بالکن به فضاهای شهر ایجاد می گردد و مردم در جریان اتفاقات زندگی خارج از خانه ها قرار میگیرند. جزئیات نردههای بالکن در شهرهای مختلف گرجستان نه فقط پایتخت این کشور همانند مسختا، سیقنقی، کوتایسی، تلاوی و ….با حداکثر ظرافت طراحی و اجرا گردیدهاند که گویی تمامی معماران شهر خود را موظف به طراحی این بالکن ها میدانند. بالکنهای رنگی چوبی با نقش و نگارهای مختلف مزین به گلهای زیبا که گاهی در قالب یک خانه مسکونی است و گاهی یک رستوران و هتل زیبا است که میتوانید ساعتها در آن به تماشای شهر بپردازید.
نمونه موفق این جریان را در Meidani Square که ورودی تفلیس قدیم است را در انبوهی از رستورانها، هتلها مشاهده میکنید. استفادهکنندگان از این بخش از بالکنها نظارهگر جریان زندگی شهر هستند و از آن لذت میبرند. این یک الگوی کوچک از حفظ و نگهداری عناصر هویتی این کشور است که در بسیاری از شهرهای جهان مورد توجه است.
در ایران نیز، خوشبختانه طی سالهای اخیر طراحان و مدیران برخی سازمانهای شهری(همچون سازمان زیباسازی) سعی در تغییر نگرش مردم و متقاعد نمودن آنها به ایجاد نماهایی که اصول زیباییشناسی و طراحی شهری را رعایت میکنند داشتهاند. توصیههای طراحانه معماران به کارفرمایان و بخشی از تبلیغات تلویزیونی در این راستا قابل اهمیت بودهاند. هر چند که این جریان بخش کوچکی از اقشار جامعه را درگیر خود نموده ولیکن همین آغاز نیز میتواند امیدوارکننده باشد. در سالهای اخیر شهرداری تهران به ایجاد کمیتههای نما در مناطق مختلف اقدام نموده ولیکن با این حال به نظر میرسد این کمیتهها در مقام خروجی خصوصا در برخی پروژههای خاص نتوانستهاند به رسالت خود به طور کاملی عمل نمایند. ایجاد کمیتههای نما در تمامی شهرها با حضور موثر معماران و شهرسازان آگاه نقش موثری در این جریان ایفا مینماید ولیکن در کنار این کمیتهها میبایست ضوابط مورد سنجش نیز مورد بازنگری واقع شود و در کنار ضوابط فنی اصول زیباییشناسی نماها نیز مورد بررسی واقع شوند تا از ایجاد نماهای یکنواخت و یکدست جلوگیری نماییم. امید است که مباحث طراحی شهری در ایجاد بالکن و اصول زیباییشناسی انها کمتر قربانی مسائل اقتصادی گردد تا حداقل ارتباط بصری دوسویه میان فضای داخل و خارج، از این طریق برقرار گردد. از سوی دیگر لازم است از گسترش نگاه به بالکن به عنوان موضوعی صرفا زیباییشناسانه و سطحی جلوگیری کرد و به آن به چشم یک نیاز روانی، کارکردی، معنایی و زیباییشناسانه نگریست.
تصاویر و متن برگرفته از سفر نویسندگان به کشور گرجستان و بازدید از شهرهای تفلیس، تلاوی، مسختا و سیقنقی در مهرماه 1396 میباشد.