من سنگینی حافظه سمج و فکرهای مدامم را با سبکی قدم زدن بر روی سنگفرش های این گذر جبران می کنم. دوستان زیادی نمی خواهم داشته باشم، برای من به جز بعد از ظهرهای تهی جمعه ها و یا ساعت های خسته بعد از گره از کار گشودن که نمی شود تنها ماند، پیاده راه هایی که بشود زمان هایی بی خیال را در آن ها بود، بس اند. پرسه ای گاه گاهی در زیر شاخ و برگ چنارهایِ همیشه، که در سایه گستری، هیچ وقت تردیدی ندارند هم، بعضی وقت ها خوب است. چنارهایی که این روزها با دست های لرزان و تن زخم زخم از یادگاری شان، خاموش نگاه می کنند، منتظر.
مقاله بعدی شهرسازی تاکتیکی: بازتصور شهرها در پساکرونا
فاطمه شمس
دانشجوي دكتري شهرسازي تربيت مدرس هستم، و علاقه مند به حوزه هاي ادراك محيطي شهروندان، احياء و بازآفريني محلات شهري و فضاهاي پياده مدار.